۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه


کميته آذربايجان حزب کمونيست کارگري: انسانيت مرز نمي شناسد!

فرستادن به ایمیلچاپ
يک تيم پزشکي از آلمان به روستاهاي زلزله زده در آذربايجان رفته و يک دانشجوي جوان از اين تجارب در دو هفته سفر به ايران سخن ميگويد٬ ترجمه مطلبي از اشپيگل اونلاين از طرف کميته آذربايجان حزب کمونيست کارگري ايران :

دردي که نميتوان آنرا در قالب کلمات بيان کرد.
2zalzele
۱۱ اوت براي هانا بلمن همه چيز نرمال و مثل قبل بود٬ کار دانشگاهي و آزمايشگاه و درس خواندن براي دانشجوي پزشکي ازشهر کلن در آلمان. او بايد مينوشت و ميخواند و کار ميکرد. ولي خبر از دو زلزله سخت در ايران با بيش از ٣۰۰ کشته و هزاران زخمي و ساعاتي بعد از آن ٬ هانا تمام ملاقاتها و برنامه هاي بعدي را ملغي کرد و همه چيز را به کناري نهاد و جزو تيمي شد که براي کمک به ايران ميرفتند. از طريق اس ام اس اين دانشجوي ۲٣ ساله از کلن سوالي را گرفت که آيا ميخواهد جزو تيمي باشد که براي کمک از طرف نهاد "هومه ديکا" به منطقه فاجعه برود؟ " من فورا همه ملاقاتها و برنامه هاي خصوصي و مربوط به دانشگاه را لغو کردم ساکم را بستم و ساعاتي قبل از پرواز را با بهترين دوستانم سپري کردم" هانا ميگويد .
برخي مواقع با سازمان دهندگان اين برنامه تلفني صحبت ميکرد و جزييات اين سفر و کارهايي که بايد در محل انجام دهند را ميپرسيد . برنامه دقيق پرواز و کل کارها را دريافت کرد. از طريق تبريز اين تيم کمک رساني از آلمان بطرف اهر ميروند. با هانا بلمن يک دکتر يک دستيار جراح ٬ يک دانشجوي پزشکي در سال آخر و يک ايراني – آلماني که تيم را راهنمايي ميکرد به محل رفته بودند. وظيفه ما رساندن کمکهاي اوليه بود هانا ميگويد به مردم از نظر پزشکي کمک کنيم و در کنار آنها باشيم و کمک روحي به آنها بدهيم و همچنين ببينيم آنها به چه چيزهايي احتياج دارند. هدف بعدي اينست که با شناخت از نيازهايي که دارند٬ بفکر رساندن کمک در آينده و سازمان دادن کمک رساني بيشتر به آنها باشيم. در اهر خسارات کم بود ولي در دهات در همه روستاهاي زلزله زده اوضاع بسيار وحشتناک بود . در برخي روستها ديگر هيچ کلبه گلي باقي نمانده بود همه چيز ويران شده بود.
مردمي که همه چيزشان را از دست داده اند٬ ما را به صرف چاي دعوت ميکنند!

بسياري از ساکنين روستها همه چيز را از دست داده اند. اکثرا زخمي و يا کشته هم داده اند. و همه اين مردم شديدا دچار شوک هستند. " دردي که نميتوان آنرا با کلمات بيان کرد" بيماراني بودند که ما به همراه آنها گريستيم٬ بيماران و زخمي هايي که با آنها سعي کرديم کلمات و جملاتي پيدا کنيم که به آنها قوت قلب دهد٬ و نشان دهيم که ما در کنار آنها هستيم.
با ساده ترين امکانات اين گروه سعي کرده زخمي ها را کمک کند در چادرها به آنها کمک کرده اند يا در فضاي باز زير آسمان کبود ٬ شکستگي ها و يا کوفتگي و له شدن ها و زخمهاي باز را مداوا کرده اند. اين تيم براي کمک به مردمي رفته اند که حکومت اسلامي به پيشنهادات کمکهاي خارجي جواب منفي داده است. يکي از تکان دهنده ترين و موثرترين لحظات را هانا ميگويد در مرکز زلزله در روستاي "گوره دراغ" تجربه کرده٬ " من در آنجا عيسي ايفضي را شناختم يک مرد ۸۰ ساله او در اثر زلزله همسرش را از دست داده بود و بدليل اينکه فرزندان اينها سالهاي سال است که روستا را ترک کرده اند او هيچکس را در آنجا نداشت. او هيچ چيز نداشت. حتي لباسش همان لباسي بود که روز زلزله به تن داشت من با او مدت زماني طولاني گريه ميکردم و همراه او عزاداري ميکردم و در اين لحظات تاثيرات روحي و رواني و مخرب زلزله بهتربرايم روشن ميشد. با وجود اينکه از برخي روستها هيچ چيز باقي نمانده بود٬ ما هميشه دعوت هايي را از مردم مي شنيديم که ما را به صرف چايي دعوت ميکردند. مردم از همان هيچ چيزي که برايشان باقي مانده بود٬ سعي ميکردند ما را با آن چيز بسيار کمي که داشتند سهيم و شريک کنند و اين براي ما بسيار تکان دهنده و مهم بود.
از ساعت هفت صبح تا ساعت دو نيمه شب کار ما ادامه مي يافت براي سازمان دهنده اين تيم مارگارت مولر بعضي وقتها ساعت کار از اينهم بيشتر بود. براي سر و سامان دادن به کارهاي سازماندهي و کمک کنندگان اين تيم براي ٣۰۰۰ بيمار امکانات آورده بودند. ما با کلينيک سيار سفر ميکرديم. از يک روستا به روستاي ديگر ما دو چادر بزرگ نيز در اهر داشتيم که نقش بيمارستان اصلي را داشت. در آنجا شبها کمک کنندگان غذا ميخوردند. برنج با خورشت و ماست و بين اين ساعت بيماران به اين چادر مي آمدند. براي اين دانشجوي پزشکي دو هفته سفر به ايران دومين سفر کمک رساني او بود. در سال ۲۰۱۰يک ماه در نيجر بوده " خيلي ساده براي اينکه اين نوع کارها مفيد و موثر است انجامش ميدهم. "با اين کارها او ميتواند چيزي را که در دانشگاه ياد گرفته استفاده کند بعنوان کمک مستقيم در محل بدون اينکه هفته ها صبر کند. تفاوتهاي بزرگ فرهنگي او را نا مطمئن نميکند. مثلا اينکه در ايران مجبور بوده روسري برسر گذاشته و کار کند." اين فکر که يکباره هر لحظه و روزانه بايد حجاب داشته باشم در آغاز کارم خيلي عجيب بود". ولي در جريان عمل بهر حال اين بدون مشکل تبديل به جزيي از ماجرا شده بود. به او بعضي ها در ايران ميگفتند اينرا کنار بگذار لازم نيست حجاب داشته باشيد ولي من اينرا نميخواستم و نکردم. از روز دوشنبه صبح دوباره به کار روزانه اش در بخش ارولوژي در بيمارستاني در کلن برگشته است. او دوباره کار روزانه را شروع کرده است. " تازه ذهنم روي تصاوير و شرايطي که در آنجا ديدم دارد شروع به کار ميکند" .

اين يک گزارش از فعاليت دو هفته اي يک دانشجوي جوان آلماني در مناطق زلزله زده آذربايجان است. زلزله اي که جان و هستي هزران نفر را گرفت٬ ولي صحنه هاي جالبي از همبستگي مردم ايران و مردم دنيا را بهمراه داشت. اين گزارش نشان ميدهد که انسانيت مرز ندارد.
ترجمه و باز تکثير از :
کميته آذربايجان حزب کمونيست کارگري ايران
۲ سپتامبر ۲۰۱۲
لينک مطلب:
http://www.spiegel.de/unispiegel/jobundberuf/erdbeben-im-iran-medizinstudentin-als-katastrophenhelferin-a-852319.html
2zelzele2

تقی حیدری:روز جهانی دفاع از آزادی بی قید و شرط بیان و علیه فتواها

فرستادن به ایمیلچاپ
Share

آکسيونهاي روز جهاني عليه فتواي قتل شاهين نجفي و در دفاع از ازادي بي قيد و شرط بيان و آزادي نقد و هجو مذهب در روز 26 مه برگزار شد. اکسيون اعتراضي عليه ارتجاع اسلامي حاکم در ايران و عقايد پس مانده 1400 ساله جمهوري اسلامي در 20 شهر جهان همزمان برگزار شد.
در اين اکسيون ها انسانهاي ازاديخواه زيادي گرد هم آمدند و از جمله ميشود اشاره کرد به لارش ويکس- کاريکاتوريست سوئدي- که در استکهلم در تجمع اعتراضي حضور پيدا کرد و در دفاع از ازادي بيان سخنراني کرد. و در کل اين آکسيونها تو دهني بزرگي بود به جمهوري اسلامي و آيت الله هايش و کساني که از اين فتوا حمايت کردند.
جمهوري اسلامي که به نام "تقدس" شکنجه مي کند به نام "تقدس" تجاوز مي کند به نام "تقدس" اعدام مي کند و به نام "تقدس" جامعه را از داشتن حقوق اوليه انساني که آزادي بيان و آزادي انتخاب پوشش هست منع مي کند.جمهوري اسلامي به نام "تقدس" در خيابها زنان را به جرم "بد حجابي" زنان را مورد آزار و شکنجه و فشار قرار ميدهد. و با همين "تقدس" کودک خيابان و فقر درست مي کند، يعني اموال مردم را چپاول مي کند و در آخر سر شما حق اعتراض به اين همه جنايت که خود اين "حکومت تقدسات" مسبب اش است را نداريد.جمهوري اسلامي که هميشه در صدد تثبيت عقايد ارتجاعي خودش در جامعه است و در تمامي اين سالها مردمي که بر عليه جمهوري اسلامي و عقايد ارتجاعي اش فعاليت کرده اند را روانه زندان ها کرده و يا به قتل رسانده است.

جمهوري اسلامي با تمام قوا سعي در اسلامي کردن جامعه دارد و به زور ميخواهد اين اراجيف را به خورد جامعه بدهد و با وجود اسلامي بودن حکومت و قوانينش باز هم جامعه و مردم حاکميت اسلام و مقدسات جمهوري اسلامي را در زندگيشان پس مي زنند و در مقابل اسلام و مقدسات اش قد علم مي کنند و تابو شکني مي کنند
بطور مثال زني که در اسلام حق و حقوقي ندارد براي تابو شکني و پس زدن اسلام جلوي دوربين عريان مي شود و يا خواننده اي مثل شاهين نجفي ترانه "آي نقي" را مي خواند و همه اينها و پشتيباني مردم زاديخواه از آنها تو دهني بزرگي است براي جمهوري اسلامي. مردم در 26 مي فرياد زندند که ما مذهب و مقدسات را نمي خواهيم. آن چيزي که براي ما مقدس است انسانيت است و بس.
این مطلب در نشریه جوانان کمونیست 555 به چاپ رسیده است
نشریه را می توانید از اینجا دانلود کنید

۱۳۹۱ شهریور ۱, چهارشنبه


نگرانی از وضعیت فعال سیاسی در بازداشتگاه اهواز

خبرگاری هرانا - وضعیت جسمی امید دهدارزاده، فعال سیاسی بازداشتی در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز نگران کننده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امید دهدارزاده از فعالین سیاسی خوزستان و عضو حزب پان ایرانیست، شب جمعه ۲۰ مرداد ماه با ارایه حکم بازداشت توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در اهواز بازداشت شد. وی ۱۰ روز پس بازداشت تنها یک تماس چند ثانیه‌ای با خانواده خود داشت و از نگهداری خود در سلول انفرادی خبر داد.
نیروهای امنیتی چند روز پیش منزل این فعال ملی را تفتیش کرده وعلیرغم اینکه وی عضو حزب پان ایرانیست است دلیل بازداشت وی را ارتباط با گروه‌های تجزیه طلب‌ عنوان کردند.
این فعال سیاسی از بیماری corverse رنج می‌برد و طبق تجویز پزشک معالج‌اش تحت درمان با داروهای "آمی تریپتیلین و نورتریپتیلین" است. وی باید روزانه حدود ۱۰ قرص مصرف می‌کرد، با توجه به عدم دسترسی به دارو‌ها در زمان بازداشت و فشار روحی در مراحل بازجویی ممکن است سلامتی‌اش با خطر مواجه شود. این مساله باعث نگرانی خانواده وی شده است.
دهدار‌زاده در چند ماه گذشته سه بار توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود و چند هفته پیش توسط دادگاه انقلاب اهواز به ۷۵ ضربه شلاق، ۶ ماه حبس تعلیقی و ده میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد که این حکم در مرحله تجدید نظر هم مورد تایید قرار گرفت.


۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه


جمهوری اسلامی باید تحریم کامل سیاسی شود

فرستادن به ایمیلچاپ
روزی نیست که خبری از جنایات جمهوری اسلامی، اعدام و شکنجه، تجاوز به زندانیان، سرکوب زنان، و یا شرکت در سرکوب مردم سوریه به گوش مردم دنیا نرسد. روزی نیست که خبری از کشف شبکه های تروریستی این حکومت و قاچاق اسلحه در خارج مرزهای ایران، فعالیت های جاسوسی سفارتخانه های جمهوری اسلامی و یا سوء استفاده جنسی مقامات سفارتخانه ها از کودکان منتشر نشود.

در طول بیش از سه دهه حیات ننگین جمهوری اسلامی، تعداد قابل توجهی از فعالین سیاسی مخالف این حکومت در کشورهای فرانسه، قبرس، آلمان، آمریکا، پاکستان و عراق و ... ترور شده اند. جمهوری اسلامی و سفارتخانه هایش در بسیاری از بمب گذاری ها توسط گروههای اسلامی شریک بوده است، عامل بمب گذاری در هواپیمای مسافربری بوده است، موارد زیادی از شبکه های ترور آن افشا شده است، مشوق قتل های ناموسی و مغزشوئی کودکان و جوانان توسط مساجد و باندهای اسلامی در غرب بوده و بخشی از هزینه مساجد و باندهای اسلامی توسط آن تامین شده است. افکار عمومی جهانی بخوبی آگاه است که رفتار جمهوری اسلامی با مردم در داخل کشور، هزار بار از اینهم جنایتکارانه تر بوده است.

بدلیل این جنایات، جمهوری اسلامی باید تحریم کامل سیاسی شود. این حکومت نماینده مردم ایران نیست، قاتل مردم است، صرفا با اتکا به سرکوب زنده است و در سطح جهان نباید هیچ مشروعیتی به آن داده شود. مراودات سیاسی و دیپلماتیک با آن باید قطع شود. سفارت هایش بسته شود، از همه مجامع جهانی اخراج شود و سران آن بجرم سه دهه جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار گیرند.

تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی راه خلاصی مردم ایران جهان از شر این رژیم ضد انسانی نیست. قربانی اصلی این شیوه ها مردم ایران هستند. بر عکس، تحریم سیاسی جمهوری اسلامی، عامل مهمی در گسترش فضای اعتراضی در جامعه ایران و تسریع و تسهیل سرنگونی حکومت اسلامی بقدرت انقلابی مردم خواهد بود. اما این کار مردم آزادیخواه در سراسر جهان است که دول غربی و نهادهای بین المللی را وادار به تحریم سیاسی جمهوری اسلامی کنند. آنها را وادار کنند که دست از مماشات با جمهوری اسلامی بردارند و بجای تهدیدات جنگی و تحریم اقتصادی که قربانی اصلی اش اکثریت مردم ایران هستند، جمهوری اسلامی را تحریم کامل سیاسی کنند. باید آنها را وادار کرد که اعدام و شکنجه، آپارتاید جنسی، بیحقوقی کودکان، اذیت و آزار اقلیت های مذهبی و سایر بیحقوقی های مردم ایران را محکوم کنند و رسما اعلام کنند که این رژیم جنایتکار را بعنوان دولت ایران برسمیت نمیشناسند.

جمهوری اسلامی مانند دولت نژادپرست آفریقای جنوبی باید در سطح جهان تماما منزوی شود تا مردم ایران با سهولت بیشتری آنرا سرنگون کنند و بشریت را از یکی از جنایتکارترین حکومت های تاریخ معاصر و خطر دست یافتن این حکومت به سلاح اتمی نجات دهند.

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران
١٨ ژوئیه ٢٠١٢، ٢٨ تیرماه ١٣٩١


ممنوعيت سنگسار در دنيا يک موضوع نشست شصت و هفتم سازمان ملل

فرستادن به ایمیلچاپ
موضوع نشست نمايندگان کميته بين المللي عليه سنگسار با مسئول روابط بين المللي حزب سوسياليست هلند٬ در روز دوشنبه ٣۰ ماه جولاي در شهر لاهه بررسي جوانب مختلف اين اقدام مهم بود.
mina-fereshte
روز دوشنبه سي ماه جولاي مينا احدي و فرشته مرادي از طرف کميته بين المللي عليه سنگسار در پارلمان هلند حضور يافته و در يک نشست با هاري وان بومل نماينده پارلمان و مسئول روابط بين المللي از حزب سوسياليست هلند در مورد جزييات اين مسئله به گفتگو پرداختند.
در ابتدا فرشته مرادي با تشکر از دعوت هيئتي از سوي کميته بين المللي عليه سنگسار٬ به معرفي مختصر فعاليتهاي کميته بين المللي عليه سنگسار پرداخت و اعلام کرد که اين تصميم پارلمان هلند براي ما بسيار حائز اهميت است.
سپس مينا احدي ضمن تشکر از اين اقدام و از اينکه نمايندگان پارلمان هلند٬ کميته بين المللي عليه سنگسار را در جريان اين موضوع مهم قرار داده اند٬ گفت: اين يکي از مهمترين اخبار در زندگي سياسي من بود. ممنوعيت سنگسار در دنيا در حقيقت پاسخي به سه دهه فعاليت ما عليه سنگسار و پاسخي به چکيده و مضمون يکي از مهمترين اهداف در زندگي من است.
کميته بين المللي عليه سنگسار با پيشبرد دهها کمپين عليه سنگسار در ايران و در دنيا در طول سالهاي سال فعاليت توانسته سنگسار را در دنيا معرفي کند و بويژه با کمپين نجات سکينه محمدي آشتياني همه مردم دنيا و در عين حال دولتها را به مقابله با اين جنايت وحشيانه بکشاند.
مينا احدي گفت: اکنون ما به اينجا آمده ايم تا در مورد جزييات اين طرح و نحوه اجراي آن با شما گفتگو کنيم.
هاري وان بومل گفت: که در جريان فعاليتهاي گسترده کميته بين المللي عليه سنگسار بوده و اين يک ابتکار عمل از سوي آنها است که ميخواهند دولت هلند در اعتراض به خشونت عليه زنان و در ادامه اعتراضات بين المللي عليه ختنه زنان و يا قتل هاي ناموسي ٬ عليه سنگسار بپا خاسته و از شصت و هفتمين مجمع عمومي سازمان ملل بخواهد که قانون سنگسار را در همه جا ملغي اعلام کرده و سنگسار را در دنيا ممنوع کند.
وان بومل گفت که براي انجام اين ابتکار نخست در پارلمان هلند يک قطعنامه با اين مضمون به امضا اکثريت اعضاي پارلمان هلند رسيد:
به پارلمان هلند ! در ادامه اعتراض بين المللي عليه خشونت بر عليه زنان٬ سنگسار يکي از خشونت آميزترين رفتار با زنان است ٬ و بايد در همه جاي دنيا ممنوع شود . ما از دولت هلند درخواست داريم که در جلسه شصت و هفت سازمان ملل مبتکر ارائه اين قطعنامه بوده و کمک کند قانون ممنوعيت سنگسار در سطح جهاني را مطرح و به تصويب شصت و هفتمين نشست سازمان ملل برسانيم.
مسئول روابط بين المللي حزب سوسياليست هلند اعلام کرد که اين قطعنامه با اکثريت آرا در پارلمان هلند تصويب شد و قرار است در شصت و هفتمين نشست سازمان ملل در ۲۶ اکتبر اين قطعنامه از سوي دولت هلند مطرح و به احتمال قوي به تصويب برسد.
ايشان از کميته بين المللي عليه سنگسار خواست که براي کمک به عملي کردن اين خواست هر نوع فعاليتي را که امکانش را دارد انجام دهد.
موضوع بعدي در مورد اجرايي بودن و يا سمبليک بودن تصويب چنين قطعنامه اي در سازمان ملل بود. هاري وان بومل گفت : اگر اين قطعنامه با اکثريت بزرگي تصويب شود٬ لازم الاجرا است و بهمين دليل مهم است که قبل از ماه اکتبر٬ اين موضوع به اطلاع دولتهاي بيشتري رسيده و کميته بين المللي عليه سنگسار آنها را تشويق کند که نمايندگان آنها به اين قطعنامه راي مثبت دهند.
هيئت کميته بين المللي عليه سنگسار در اين نشست اعلام کردند که بدليل روابط گسترده اي که در جريان کمپين هاي عليه سنگسار و بويژه کمپين نجات سکينه محمدي آشتياني با پارلمانها و دولتها و همچنين نهادهاي متعدد مدافع حقوق انساني دارد٬ اين موضوع را با همه آنها مطرح و قبل از برگزاري اجلاس با دولتها٬ پارلمان اروپا و سازمانهاي عليه سنگسار تماس گرفته و مذاکرات لازم را انجام خواهد داد.
در اين نشست فرشته مرادي در مورد اهميت مقابله با قتلهاي ناموسي و اهميت کمک به زنان قرباني در هلند صحبت کرد و تجارب خود در کمک به زنان در معرض خشونت در هلند را در آنجا مطرح کرد.
در اين نشست در عين حال از نماينده پارلمان هلند خواسته شد که براي شرکت هيئتي از سوي کميته بين المللي عليه سنگسار در نشست هاي مربوط به ممنوعيت سنگسار در سازمان ملل اقدام کنند و قرار شد اين مسئله با وزارت امور خارجه هلند از طريق کميته بين المللي عليه سنگسار مطرح و پيگيري شود.
در پايان اين نشست مهم قرار شد براي پيگيري همه جوانب اين پروژه مهم ارتباط و همکاري نزديکي بين کميته بين المللي عليه سنگسار ونمايندگان پارلمان هلند ادامه داشته باشد.
کميته بين المللي عليه سنگسار ممنوعيت سنگسار در اجلاس شصت و هفتم سازمان ملل را يک گام مهم بسوي مقابله با خشونت وحشيانه عليه زنان ميداند و از همگان دعوت ميکند بهر طريق ممکن کمک کنند اين قطعنامه با اکثريت بزرگي به تصويب برسد.
کميته بين المللي عليه سنگسار
٣۱ ماه جولاي ۲۰۱۲
Mina AhadiInternational Committee against ExecutionInternational Committee against Stoning
minnaahadi@gmail.comTel:  0049 (0) 1775692413http://notonemoreexecution.orghttp://stopstonningnow.com/wpress/

۱۳۹۱ مرداد ۵, پنجشنبه


مينا احدي: درود به انسانيت شما

فرستادن به ایمیلچاپ
از يک زندان در ايران تحت حاکميت جلادان اسلامي با اضطراب و نگراني بمن زنگ ميزند و در مورد خودش و يا حتي هم سلوليهاي خود حرف نميزند از يک زنداني ديگر در شهرديگري ميگويد و از من ميخواهد براي او کاري بکنيم. بي اختيار به او ميگويم درود به انسانيت شما!
ساعت ده و پانزده دقيقه به وقت آلمان است و تلفنم زنگ ميزند٬ از يک زندان در ايران است. صدايي مهربان و گرفته از من ميپرسد٬ آيا ميتوانم با آنها تماس بگيرم و شماره تلفن ميخواهم و بلافاصله زنگ ميزنم.
اين صداي مهربان از من ميخواهد در مورد زينب جلاليان بيش از اينها حرف بزنيم. او ميگويد زينب خونريزي معده دارد . او را نزد دکتر نميبرند . زينب احتياج به عمل جراحي دارد و رسيدگي نميکنند٬ از او ميپرسم از زينب خبر دارم ولي او در ديزل آباد کرمانشاه است و شما در گوشه ديگري از ايران ٬ چگونه از او خبر داريد٬ آيا بين شما زندانيان امکان ارتباط هست و او ميگويد خبرها به نوعي به دستمان ميرسد و از طريق خانواده ها نيز درجريان قرار ميگيريم.
بلافاصله به او ميگويم٬ زنده باد شما ها که خودتان زير شديدترين فشارها هستيد٬ شمايي که وقتي يک امکان ارتباط با بيرون از زندان را پيدا ميکنيد در مورد بقيه حرف ميزنيد و من معمولا از اين نوع تلفنها زياد دارم که فرد تلفن کننده در مورد وضعيت وخيم دوستانش و ديگران حرف ميزند و کمتر در مورد خودش!  اين بار يک زنداني از يک زندان در جنوب ايران در مورد زنداني ديگري که در کرمانشاه است با من حرف ميزند و ميگويد کمک کنيد تا زينب را به بيمارستان ببرند و عمل کنند. او ميگويد خانم احدي زندان ديزل آباد خيلي مخوف است و شرايط اسفناکي دارد. در آنجا امکانات بسيار کم است . زينب جانش در خطر است!
بايد به احترام زندانياني که در بدترين شرايط از غم و درد و رنج همديگر حرف ميزنند٬ به پا خاست و اينرا به عنوان نمونه اي  روشن از جامعه اي قلمداد کرد که حکومتش نمونه بارز سفاکي و سنگدلي و شناعت و رذالت است و مردمي که با اين حکومت مقابله ميکنند نمونه بارز انسانيت و مودت و دفاع از حقوق و حرمت انساني هستند. 
اين پيام را به خود تلفن کننده ميدهم. ميگويم درود به انسانيت شما و او لبخندي ميزند و ميپرسد٬ کجا بوديد چند بار زنگ زدم جواب نميداديد. از سفرم به برزيل و سوئد ميگويم و ميپرسم وضع خودتان چگونه است. در زندانهاي جنوب کشور چه خبر است؟ او ميگويد  بايد بگويم که سر و صدا کردن در بيرون از زندان و خارج کشور تاثير دارد.  بويژه ميگويد اعتراض اتحاديه اروپا موثر است . از نظر او بدليل اعتراضات بويژه در مورد بيماران زنداني ٬ تعداد معدودي از بيماران و کساني که احتياج به دکتر داشتند٬ امکانات حداقل پزشکي گرفته اند.
از او ميپرسم ديگر چه خبر و ميگويد اخبار سوريه را در زندانها با دقت تعقيب ميکنيم.  ميگويد تاثيرش در ايران براي همه ما روشن است و مي خندد.
از سفرم به برزيل سوال ميکند و اينکه آيا ديلما روسوف را ملاقات کردم. ميگويم او را نه ولي در جلسه سخنراني ما ۶۰۰ نفر حضور داشتند و استاندار و وزير دادگستري و سفير امريکا در برزيل و ...بودند. برايش تعريف ميکنم که در رسانه ها در مورد عدم استقبال از احمدي نژاد و بر عکس استقبال از مخالفين حکومت اسلامي و يا استقبال از من حرف زدند و از عکس يادگاري خودم با محافظين ام در فرودگاه حرف ميزنم و او قاه قاه ميخندد.
بعد از خداحافظي لحظاتي گيج هستم و با خودم فکر ميکنم٬ اينها چگونه زندگي ميکنند چگونه روز را به شب ميرسانند و چگونه دوري عزيزترين هاي خود را تحمل ميکنند و  چگونه با خطر اعدام و يا  غم از دست دادن دوستان و اعدام دوستانشان دست و پنجه نرم ميکنند و چگونه هنوز با روحيه خوب٬ شوخي ميکنند و اخبار را تعقيب ميکنند و به فکر همديگر هستند. زنده باد انسانيت عميق اينها .  
مينا احدي شنبه ۲۱ جولاي ۲۰۱۲

حکومت اسلامي ايران ميخواهد يک فعال سياسي را اعدام کند!

فرستادن به ایمیلچاپ
به توم کونيگز رييس کميسيون حقوق بشر پارلمان آلمان
86
اين عکس متعلق به غلامرضا خسروي سوادجاني است. او متاهل و پدر يک پسر ۱۵ ساله است. او در سال ۱٣۶۰ در اولين ماههاي بقدرت رسيدن حکومت اسلامي٬ در حاليکه ۱۶ سال داشت دستگير و روانه زندان شده است. پنج سال در زندان بوده و سپس آزاد ميشود. . غلامرضا را حکومت اسلامي در سال ۱٣۸۶ در رفسنجان مجددا دستگير کرد. اتهام او کمک مالي به يک تلويزيون اپوزيسيون حکومت اسلامي بود. در شهر محل زندگي اش به شش سال زندان محکوم شده ولي از تهران پرونده را خواسته و زير نظر يکي از جلادان مهم حکومت اسلامي به نام سعيد مرتضوي به اعدام محکوم شده است. سعيد مرتضوي يکي از چهر ه هاي بيرحم و جنايتکار حکومت اسلامي و کسي است که به اتهام قتل تعداد زيادي و از جمله قتل جوانان بعد از اعتراضات ميليوني در سال ۱٣۸۸در زندان مخوف کهريزک و قتل زهرا کاظمي خبرنگار ايراني – کانادايي در زندان اوين مورد نفرت زيادي در ايران است. اين فرد پرونده را به تهران منتقل ميکند. غلامرضا از سوي دادستان وقت «سعید مرتضوی» و دادیار وي مورد اذيت و آزار فراوان قرار گرفته و او را تحت فشار ميگذارند تا در تلويزيون عليه خود اقرار کند.

سری دوم محاکمه غلامرضا خسروي سوادجاني طی سال‌های ۸۸ و ۸۹ منجر به صدور حکم اعدام در آذر ماه ۸۹ ميشود که با گرفتن نقص توسط دیوان عالی به همان شعبه ۲۶ عودت داده شد. این روند همچنان ادامه داشت و بعد از چند ماه سرگردانی سپس محاکمه سری سوم آغاز شد که آن هم بعد از یک سال در آذر ماه ۹۰ منجر به صدور مجدد حکم اعدام توسط قاضی پیرعباسی گردید اکنون حکم براي واحد اجراي احکام زندان اوين ارسال شده است. و حتي روز اجراي حکم را به خود او و خانواده اش ابلاغ کرده اند. ..

به اين فعال سياسي گفته اند که در روز بيست شهريورماه اعدام خواهد شد. طبق خبري که به کميته بين المللي عليه اعدام رسيده است٬طی روزهای اخیر نصیرپور، دادیار اجرای احکام اوین با احضار غلامرضا خسروی به او اعلام نموده است که حکم اعدام او در تاریخ ۲۰ شهریور اجرا خواهد شد.

توم کونيگز گرامي!
از سوي زندانيان سياسي متعدي از زندانهاي ايران با من تماس گرفته اند و خواهان يک اقدام موثر بين المللي براي جلوگيري از اجراي حکم اعدام خسروي سوادجاني هستند. چرا که او صرفا بدليل دادن کمک مالي به يک شبکه تلويزيوني در آستانه اعدام هست.

از جمله يک زنداني سياسي به نام رضا شريفي بوکاني از زندان رجايي شهر با وجود اينکه بدليل ارتباط با خارج از زندان بارها مورد اذيت و آزار بوده و شش روز در سلول انفرادي و تحت شکنجه بوده٬ با ارسال يک نامه از سازمانهاي عليه اعدام و مدافع حقوق انساني خواسته که کاري کنند که غلامرضا خسروي سوادجاني اعدام نشود.

من از طرف همه کساني که در زندانهاي حکومت اسلامي ايران نگران اعدام شدن غلامرضا خسروي سوادجاني هستند٬ و از طرف خانواده او و همه معترضين به اعدامهاي گسترده در ايران از شما ميخواهم که به اعدامها در ايران اعتراض کنيد و با اعتراض به اين حکم از حکومت اسلامي ايران بخواهيد فورا حکم ضد انساني اعدام غلامرضا خسروي سوادجاني را لغو کند.
من در اينجا نامه زنداني سياسي رضا بوکاني را نيز جهت اطلاع شما ضميمه ميکنم. اين نامه اولين بار از طرف کميته بين المللي عليه اعدام در دسترس افکار عمومي قرار ميگيرد.

مينا احدي – کميته بين المللي عليه اعدام
۲۴ جولاي ۲۰۱۲

نامه زنداني سياسي رضا شريفي بوکاني به نهادهاي مدافع حقوق انساني براي اعتراض به حکم اعدام غلامرضا خسروي سوادجاني
اجراي حکم اعدام وقيح ترين شکل مجازات محکومين سياسي در ايران است. عليرغم همه اعتراضات و انتقاداتي که بر عليه اعدام محکومين سياسي صورت ميگيرد٬ حکومت اسلامي اعدام ميکند و سالها است که اين اعدامها از سوي نهادهاي حقوق بشري و انسانهاي آزاده محکوم ميگردد.

تا بحال رژيم ايران به اين اعتراضات با چنين عملکردهاي وقيحانه و ضد انساني توجهي نداشته است. کساني که بخاطر فعاليتهاي سياسي و با انگيزه شرافتمندانه مبارزه کرده اند نبايد اين فعاليتها به قيمت جان يک شهروند شريف تما م بشود.

رژيم اسلامي ايران همچنان به اين رويه ضد بشري خود ادامه ميدهد . نفس صدور احکام اعدام و اجراي آن علاوه بر دامن زدن به چرخه خشونت و خشونت ورزي و کينه توزيها در جامعه ايران بيانگر عملکرد ضد حقوق بشري و خودکامگي رژيم اسلامي ايران است. اکنون بارديگر در آستانه اجراي حکم اعدام يکي ديگر از محکومين سياسي به نام غلامرضا خسروي سوادجاني با خبر شديم که حکم اين مبارز سياسي را به اجرا در مي آورند. هر چند فراتر از مسائل قضايي و روند دادرسي در دادگاههاي فرمايشي و دروغين که به دور از انسانيت به شکل نا عادلانه اي برگزار ميشود و حکم صادر ميکنند چنين حکمي ميتواند بار ديگر چهره صادر کنندگان اين احکام و حاکمان مستبد را کريه تر و سياه تر کند.

اميد است که مدعيان اسلام دروغين و حيله گر در آينده نزديک در همان دادگاههايي که فرزندان اين مملکت را در آن محاکمه و به اعدام محکوم کردند خودشان از سوي مردمان ايران محاکمه و مجازات شوند.

بايستي که حق حيات را به رسميت شناخت و به اعلاميه جهاني حقوق بشر احترام بگذارند و حقوق زندانيان و خصوصا زندانيان سياسي را محترم شمارند. من بعنوان يک زنداني سياسي کرد از درون زندان رجايي شهر اين حکم را محکوم ميکنم و از همه سازمانهاي حقوق بشري دعوت ميکنم براي لغو حکم اعدام اين شهروند ايراني اقدام کنند.

رضا شريفي بوکاني
بازتکثير از کميته بين المللي عليه اعدام


مردم نیشابور راه نشان میدهند! زنده باد مردم نیشابور!

فرستادن به ایمیلچاپ
001n
اعتراض امروز مردم نیشابور که از تجمع در صف تهیه مرغ شروع شد، بلافاصله با پیوستن تعداد قابل توجهی از جوانان و مردم عاصی به یک تظاهرات وسیع و تمام عیار علیه فقر و گرانی و حکومت تبدیل شد. مردم میدان مرکزی شهر را در تصرف خود گرفتند و شعار میدادند ننگ بر این گرانی و امکان هر نوع عکس العملی را از نیروهای سرکوب حکومت سلب کردند. این تظاهرات انفجار خشم عمیقی است که همه جا شعله خواهد کشید. زنده باد مردم نیشابور.

تظاهرات امروز مردم نیشابور میتواند سرآغاز مبارزات وسیع و میلیونی مردم بجان آمده از اوضاع مشقت بار کنونی باشد. صف های طولانی مردم برای تهیه مایحتاج زندگی به این امید که پس از ساعت ها انتظار کالای مورد نیازشان را با قیمت کمتری تهیه کنند، گوشه ای از جهنمی است که جمهوری اسلامی به اکثریت بالائی از مردم تحمیل کرده است. دهها میلیون نفر از مردم فقیر و زحمتکش در سراسر کشور با این شرایط دست و پنجه نرم میکنند و دیر یا زود ناچارند برای پایان دادن به این وضعیت، در ابعاد وسیع و میلیونی به میدان بیایند. اینرا نه تنها مردم بلکه مقامات رژیم و روسای نیروهای سرکوب حکومت نیز انتظار میکشند. به همین دلیل حرکت امروز مردم نیشابور با استقبال وسیعی در میان مردم مواجه شد. بینندگان کانال جدید از اقصا نقاط کشور امروز در برنامه پخش مستقیم اعلام کردند که باید همان راهی را انتخاب کنند که مردم نیشابور مقابل آنها گذاشتند. بحث های جالبی در مدیای اجتماعی و در میان جوانان نیز در همین زمینه شروع شده است که در عین حال پختگی مردم را در مقایسه با سالهای قبل بخوبی نشان میدهد.

حزب کمونیست کارگری همه مردم شریف و زحمتکش، شاغل و بیکار، زن و مرد، پیر و جوان و بازنشسته را فرامیخواند که هر فرصتی و هر تجمعی را به میدان اعتراض علیه فقر و گرانی تبدیل کنند و صدای خود را علیه جهنمی که جمهوری اسلامی به مردم تحمیل کرده است بلند کنند.

اوضاع مشقت بار کنونی تنها با به میدان آمدن توده های میلیونی مردم و انقلاب برای بزیر کشیدن حکومت ننگین اسلامی میتواند پایان یابد.
زنده باد مردم نیشابور
زنده باد انقلاب انسانی برای حکومت انسانی
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب کمونیست کارگری ایران
٢ مرداد ١٣٩١، ٢٣ ژوئیه ٢٠١٢

ویدئوی تظاهرات نیشابور

حمایت از دیکتاتور خونریز وظیفه انسانی رژیم اسلامی

لاریجانی: جمهوری اسلامی حمایت از دولت و مردم سوریه را وظیفه انسانی خود می‌داند
خبرگزاری فارس: رئیس مجلس در دیدار با قائم مقام نخست وزیر سوریه اعلام کرد: ایران حمایت از دولت و مردم سوریه برابر توطئه‌های خارجی و تروریست‌های داخلی را وظیفه انسانی خود می‌داند.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از اداره اخبار مجلس، "عمر غلاونجی" قائم مقام نخست‌وزیر سوریه روز گذشته با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی دیدار و گفت‌وگو کرد.
در این دیدار "غلاونجی" با اشاره به شرایط موجود حاکم بر کشورش، مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه را شرافتمندانه و اصولی خواند و اظهار داشت: ملت و دولت سوریه همواره قدردان مواضع صحیح و برادرانه کشور دوست، جمهوری اسلامی ایران بوده است.
وی با اشاره به توطئه‌های خارجی دشمنان سوریه در بحران‌سازی و تشدید فعالیت‌های تروریستی در این کشور، یادآور شد: هدف دشمنان سوریه و در رأس آنان آمریکا و برخی همدستان منطقه‌ای او، تضعیف خط مقاومت علیه رژیم صهیونیستی در منطقه است ولی با مقاومت مردم و مسئولان فعلی کشور، بر تضعیف هر چه بیشتر کشور برای دستیابی به هدف از میان برداشتن یکی از دشمنان کلیدی آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه مهم خاورمیانه بوده است.
در ادامه این دیدار، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز از سوریه به عنوان کشور دوست و برادر جمهوری اسلامی ایران یاد کرد و با اشاره به مشکلات پدید آمده برای این کشور طی 16 ماه گذشته، گفت: جمهوری اسلامی ایران، حمایت از دولت و مردم سوریه برابر توطئه‌های خارجی و تروریست‌های داخلی آن را وظیفه انسانی خود می‌داند.



کنگره آمریکا در پی تشدید تحریمهای جمهوری اسلامی

مذاکره‌کنندگان در کنگره ایالات متحده خبر دادند که قصد دارند تا پیش از جمعه هفته آینده کار بر روی تصویب تحریم‌های جدید علیه رژیم تهران را به پایان برسانند تا از این طریق درآمد نفتی جمهوری اسلامی با کاهش بیشتری روبه‌رو شود.
به گزارش رادیو فردا به نقل از رویتر، تحریم‌های مشابه که پیشتر آمریکا آنها را اعلام کرده بود بیش از هفت ماه‌ است که به اجرا گذاشته شده و هدف از آن جلوگیری از دادوستد بانکی شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفتکش ایران و ناتوانی بانک‌های ایرانی از جابجایی الکترونیکی پول است.
هری رید، رهبر اکثریت دمکرات مجلس سنا، روز چهارشنبه، چهارم مردادماه، در مورد تشدید تحریم‌های یادشده گفت: «به روشنی گفته‌ام انتظارم این است که مذاکرات به‌زودی به نتیجه برسد تا بتوانیم حلقه این تحریم‌ها علیه ایران را تنگ‌تر کنیم.»
هری رید در مورد تحریم‌های مضاعف علیه تهران گفت که این تحریم‌ها «ابزاری حیاتی برای کمک به توقف برنامه تسلیحاتی هسته‌ای ایران و اطمینان پیدا کردن از امنیت کشور هم‌پیمان ما، اسرائیل، است.»
به گزارش خبرگزاری رویترز، قانون‌گذاران آمریکایی قرار است از جمعه هفته آینده، سوم ماه اوت، ۱۳ مرداد، برای فصل تعطیلات از واشنگتن خارج شوند و یکی از معاونان سناتورها در مجلس سنا به این خبرگزاری گفته است: «سعی می‌کنیم که به توافق برسیم، تا پیش از تعطیلات ماه اوت، این توافق بتواند هم از تصویب مجلس نمایندگان و هم مجلس سنا بگذرد.»
سه منبع دیگر سنا در گفت‌وگو با رویترز تایید کردند که چنین توافقی قرار است پیش از جمعه آینده نهایی شود.
بسته تحریمی جدید قرار است جریمه‌های آمریکا علیه بانک‌هایی که با ایران معامله می‌کنند را افزایش دهد و تحریم‌ها علیه فروش نفت ایران که قانون آن از ۳۱ دسامبر سال گذشته توسط باراک اوباما، رییس‌جمهوری آمریکا، امضا شده است را شدت بخشد.
مجلس نمایندگان آمریکا که جمهوری‌خواهان در آن برتری دارند نسخه خود از تشدید تحریم‌ها را در ماه دسامبر آماده کرد و در همین حال مجلس سنا نیز نسخه خود را در ماه مه ارائه داد.
از آن تاریخ این دو مجلس کوشیده‌اند که اختلافات موجود برای تنظیم این لایحه را برطرف کنند و در متن این قانون از راه‌های احتمالی دور زدن تحریم‌های بانکی و بیمه‌ای توسط ایران بکاهند.
در حالی که برخی از سناتورهای جمهوری‌خواه خواهان آن هستند که در لایحه یادشده به استفاده از گزینه نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای نیز اشاره شود، اما نمایندگان دمکرات با این مسئله مخالفت کرده‌اند.
به گزارش رویترز، دمکرات‌ها برای به دست آوردن حمایت ران پاول، سناتور ضدجنگ، پیش‌نویس لایحه خود را به گونه‌ای نوشته‌اند که درآن هیچ نکته‌ای وجود نداشته باشد که بتوان از آن به عنوان مجوزی برای اعلام جنگ یا استفاده از نیروی نظامی علیه ایران و سوریه استفاده کرد.
آمریکا و متحدان آن از احتمال نظامی بودن برنامه هسته‌ای ایران نگران هستند اما مقام‌های جمهوری اسلامی این نگرانی‌ها را بی‌اساس می‌دانند.
روز چهارشنبه میت رامنی، نامزد حزب جمهوری‌خواه آمریکا، در انتقادی تند از سیاست خارجی باراک اوباما، رویکرد دولت دمکرات این کشور در چهار سال گذشته را در ارتباط با ایران «مسالمت آمیز» دانست و با غنی‌سازی اورانیوم در ایران در هر درجه‌ای مخالفت کرد.
او قول داد که در صورت رفتن به کاخ سفید، بار دیگر ابرقدرت بودن آمریکا را در دنیا به اثبات برساند. 

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه


حمید تقوائی: منصور حکمت و نقطه عطفهای تاریخی

فرستادن به ایمیلچاپ
سخنرانی حمید تقوائی در دهمین مراسم یادبود منصور حکمت
همگی خوش آمدید. این مراسمی است در یادبود منصور حکمت. دهسال از مرگ او میگذرد و ما هر سال یادش را گرامی داشته ایم منتهی ویژگی امسال اینستکه خود واقعیت منصور حکمت را بیاد همه می آورد و او را بزرگ میدارد. حتی کسی که او را نمیشناسد اگرخلائی در ذهنش و در تعبیر و تقسیرش از تحولات دنیا احساس میکند پاسخ را میتواند در منصور حکمت پیدا کند؛ اگر او را میشناخت جواب سئوالهایش را میگرفت، دنیا برایش روشن میشد و میفهمید چرا ما منصور حکمت را بزرگ میداریم.
یک معنی این بزرگداشت میتواند این باشد که دوره انقلابات فرا رسیده و هر فرد انقلابی امروز خوشحال است، احساس شادی میکند و احساس میکند آن دورانی که میخواست و منتظرش بود آغاز شده است. این احساس هر کمونیست انقلابی در دنیا است که دوست داشت ببیند مردم بلند میشوند و شاهد باشد که بقول منصور حکمت "جهان متمدن" بر میخیزد و بخیابانها میآید و اعتراض میکند. در مورد منصور حکمت داستان فقط این نیست. داستان اینستکه به نظر من منصور حکمت مبارز انقلابی و چهره دورانها و تحولات پایه ای بود که درطی عمر او و زندگی ما در دنیا رخ داد . منصور حکمت سیاسی از انقلاب ۵۷ شروع کرد و با یک تعبیر کاملا متفاوتی از انقلاب ۵۷، و یک نتیجه گیریهای دیگری و یک سیاست دیگری و یک فعالیتهای دیگری. انقلاب ۵۷ تحول عظیمی بود، نه فقط در تاریخ ایران بلکه در سیاست منطقه و در سیاست دنیا. انقلاب ۵۷ اولین انقلاب از نوع انقلاباتی بود که امروز در کشورهای عرب زبان شاهد آن هستیم و منصور حکمت چهره و سخنگوی آن انقلاب بود. به این معنی که آن انقلاب را توضیح داد و تبیین کرد و واقعیت و حقیقتش را جلوی چشم ما گذاشت و از آن استنتاجات و نتیجه گیریهای عملی کرد که نهایتا به تشکیل حزب کمونیست ایران منجر شد. درست در دوره ای که بعد از سی خرداد شصت نومیدی همه جا را فراگرفته بود و زندانها از کمونیستها پر شده بود و هر روز آمار اعدامها بالا میرفت و انقلابی را به شکست و به خون کشیده بودند منصور حکمت در کوههای کردستان اعلام کرد کمونیسم زنده است، کمونیسم برنامه دارد و حزبش را باید ساخت. بیاد دارم در کنگره اتحاد مبارزان ( زمستان ٦١) اعلام کرد ما دیگر انقلابیون انقلاب ۵۷ نیستیم بلکه انقلابیون سوسیالیستی هستیم که میخواهیم دنیا را تغییر بدهیم و یک بحث اساسی اش این بود که در دوره ای که سپری شده لانه نکنید، نمانید، دل بکنید، بیائید جلو، راه از این طرف است، افق دیگری و تبیین و سیاست دیگری. میگفت در سوگ انقلاب ۵۷ ننشینید و بدنبال آن نباشید که انقلاب ۵۷ را چطور میشود ادامه داد. آن انقلاب اپیزودی بود که تمام شد و الان باید با تشکیل حزب کمونیست به جنگ سرمایه داری ایران برویم. مبارزه تازه شروع میشود! این حرفهای منصور حکمت در آن دوره بود و خیلی ها فکر میکردند دارد تهییج میکند. خودش هم در سخنرانی کنگره اتحاد مبارزان به این اشاره میکند که کسانی که نوار این بحثها را میشنوند صدای مرغ و خروس را هم در "بک راند"، پشت صحنه ، میشنوند و ممکن است بگویند این چه کمونیستهانی هستند که در دهات عقب مانده میخواهند حزب درست کنند ولی این حزب، حزب این دوره است. و تشکیل همین حزب به خیلی ها امید داد و راه باز کرد و حرکتی را شروع کرد که امروز به اینجا رسیده است.
این یک نقطه عطفی است که منصور حکمت با آن شروع کرد. منصور حکمت چهره و صدا خط طبقه کارگری بود که از زیر بار جنبشهای ملی، ملی- مذهبی، ملی کردن صنعت نفت در دهه سی، انقلاب مشروطه و غیره قد راست میکرد و اعلام میکرد بحث بر سر کارگر است، دعوا بر سر استثمار است و انقلاب من برای صنعتی کردن و دموکراسی و اصلاحات و غیره و غیره نیست بلکه برای رهائی انسانها است. انقلاب ۵۷ بطور ابژکتیو پیامش این بود. پیام انقلابات امروز هم همین است اما متاسفانه چهره و نماینده اش را ندارند. انقلاب ۵۷ منصور حکمتی داشت که آن تحول و تجربه عظیم را تبدیل کرد به تئوری وسیاست و برنامه حزب و تشکیل حزب کمونیست ایران.
مقطع بعدی فروپاشی دیوار برلین بود. اینجا دیگر منصور حکمت به ایران و منطقه محدود نماند. جهانی حرف زد. درست در دوره ای که "کمونیستها" پرچمها را پائین میکشیدند و مجسمه لنین به خاک کشیده میشد، و همه ناگهان بیادشان افتاده بود که باید دموکرات بشوند- گویا دوز دموکراسی کمونیسمشان کم بوده است- در این دوره منصور حکمت پرچم کمونیسم کارگری را بلند کرد. گفت اگر حزب کمونیست ایران در این جهت پیش نیاید جا میماند، جواب تاریخ را نمیتوانید بدهید. جواب مسائل در ایران و مسائل در دنیا در نظرات و سیاستهای منصور حکمت بود ولی باز عده ای که در شرایط دوره گذشته بیتوته کرده بودند و در دوره حزب کمونیست ایران بجا مانده بودند، فکر میکردند باید همان سیاستها را ادامه داد. در اینجا هم حرف منصور حکمت این بود که شرایط عوض شده است، مسائل سیاسی ایران پاسخ اش در ایران نیست، و سیاست منطقه جوابش در منطقه نیست. مقطع حمله اول به عراق و جنگ خلیج بود. منصور حکمت میگفت اگر به این وضعیت پاسخ ندهید جواب کارگر را در هیچ جای دنیا نمیتوانید بدهید و مبارزه را هیچ جا نمیتواند سازمان بدهید. تفاوتهای ما را نوشت و پرچم کمونیسم کارگری را بلند کرد و حزبی دیگری درست کرد و راه دیگری پیش پای ما گذاشت.
به نظر من منصور حکمت کسی بود که در نقطه عطفها اجازه نمیداد تاریخ بپیچد و کمونیستها به دره بیفتند. میگفت باید بپیچید. تاریخ به این سمت میرود و شعارهای گذشته و خط گذشته و حتی حزب گذشته را کنار بگذار. انقلابیگری منصور حکمت فقط در این نبود که دنیا را میخواهد تغییر بدهد بلکه خودش را تغییر میداد، حزبش را تغییر میداد، کمونیسم را تعریف و باز تعریف میکرد و آنرا بر پایه های واقعی ای قرار میداد که جواب مسائل آنروز دنیا را بدهد. امروز وقتی از ته تاریخ نگاه میکنیم این چهره تحول بخش منصور حکمت را بهتر میبینیم. در آن مقاطع منصور حکمت را اینطور میشناختیم که تئوریسین و رهبر برجسته ای است و خوب مینویسد و مسائل انقلاب ۵۷ را خوب تحلیل میکند و مسائل کومه له را خوب میبیند و غیره. ولی منصور حکمت ورای این حرفها بود و بهمین دلیل است که منصور حکمت است.
مقطع سوم یازده سپتامبر است. دوره ای که جنگ تروریستها آغاز شد. در آن مقطع هم باز چپ سنتی که عادت داشت- و هنوز هم اینطورست- که از هر که با آمریکا یا ناتو در می افتد حمایت کند، از تاریخ جا ماند. منصور حکمت خط و سیاست دیگری را در دستور گذاشت. حمله به افغانستان را اصلا محکوم نکرد. و بعد دنیا بعد از یازده سپتامبر را نوشت و اعلام کرد این جنگ قطبهای ترودیستی به جهان متمدن ربطی ندارد و کمونیستها باید پرچمداران این جهان باشند. گفت این جنگ، جنگ نیروهای ارتجاعی است و اگر امروز به آن نوشته رجوع کنید می بینید گوئی دارد در مورد شرایط امروز صحبت میکند.
در دوره نقلاب ۵۷ شاریط متفاوت بود. در آن دوره منصور حکمت میخواست حزب کمونیست را بسازد و چپ ایران را که جمهوری اسلامی برویش شمشیر کشیده بود دوباره سازمان بدهد، روی پا بایستاند و صاحب برنامه اش کند، به او هدف بدهد و به حرکتش در آورد. در دوره دیوار برلین هم میخواست با چپ دنیا همین کار را بکند. چپی که گویا بدنیا بدهکار شده بود و به هزیمت افتاده بود. چپی که در برابر دموکراسی دچار لکنت زبان شده بود و جوابش را نمیتوانست بدهد. منصور حکمت نماینده و پرچمدار کمونیسم در چنین دوره ای شد و گفت کمونیسم کارگری بر میگردد. گفت هزار تا دیوار برلین هم بریزد به حقانیت مارکسیسم خدشه ای وارد نمیشود و ترک مارکسیسم یعنی ترک حقیقت. مارکسیسم حقیقت است و هزار شوروی بیاید و برود بالاخره طبقه کارگر میتواند دنیا را آزاد کند.
آن نقطه عطفها همه نقاط عطف منفی ای بودند. شکست انقلاب ۵۷، فروریزی دیوار برلین، یازده سپتامبر. ولی در نوشته دنیا بعد از یازده سپتامبر منصور حکمت تبیین دیگری از ادامه و پایان این دوره دارد. خودش زنده نماند که تحولات بعدی را ببیند ولی این تحولات نه با انقلابات جاری بلکه یکسال بعد از مرگش شروع شد. ما معمولا فراموش میکنیم که وقتی منصور حکمت در گذشت هنوز یک شعار آزادی برابری در ایران سر داده نشده بود. جشن حمایت از کودکان در سنندج هنوز اتفاق نیافتاده بود، هنوز کسی شعار سوسیالیسم بپا خیز سر نداده بود، کارگران شرکت واحد هنوز اعتصاب نکرده بودند، مبارزات معلمان هنوز شکل نگرفته بود، نهادهای کارگری، کمیته های کارگری و چهره های کارگری هنوز شکل نگرفته بودند و شناخته شده نبودند. ولی نطفه همه این تحولات را در تمام سیاستها و جهتگیرهای منصور حکمت می بینید. از بحث محافل کارگری و آژیتاتورها در جنبش کارگری در دهه شصت تا بحث تفاوتهای ما. منصور حکمت این شرایط را ندید ولی چنان اعتماد و اعتقادی داشت که وقتی میگفت چنین خواهد شد فکر میکردیم تهییج میکند. آن اتفاقات افتاد و تراژدی تاریخ اینجاست که بعد از مرگش چنین شد. "بیگ بنگ" و انفجار عظیم این تحولات بحران سرمایه داری سال ٢۰۰۸ و انقلاباتی بود که دوباره مارکس را مطرح کرد و در صدر قرار داد. منصور حکمت بعد از فروپاشی دیوار برلین میگفت کمونیسم بر میگردد و اکنون برگشته است. آن دوره شاید تنها متخصصین سیاسی و چپهای طرفدار منصور حکمت و آنها که تفاوتهای ما را خوانده بودند میفهمیدند او چه میگوید. امروز دیگر هفته نامه اکونومیست و تایم و نیوزویک هم میگویند مارکس برگشته است.
در آن دوره، دوره بعد از یازده سپتامبر، منصور حکمت اعلام کرد دنیا دست این نیروهای ارتجاعی نیست، گفت اسلامیون و ناسیونالیستها و قوم گراها و ارتش آمریکا و ناتو و غیره بمیدان می آیند و خون و چرک و کثافت بدنیا میپاشند، ولی اینها تاریخ را نمیسازند. من اخیرا به نوشته دنیا بعد از یازده سپتامبر رجوع کردم. گوئی دارد در مورد امروز صحبت میکند. حتی اگر برگردید به نوشته طلوع خونین نظم نوین جهانی که بعد از جنگ خلیج نوشته شده، می بینید در آن زمان شرایط امروز را پیشبینی کرده است. در دنیا بعد از یازده سپتامبر در مورد نتیجه جنگ میلیتاریسم دولتی غرب و اسلام سیاسی میگویید این دعوا بر سر حذف رقیب نیست بلکه میخواهند بالانس جدیدی بوجود بیاورند، میخواهند تعادل دیگر ایجاد کنند. میگوید اینطور نیست که چون به اقغانستان حمله کرده اند میخواهند به هر کشور اسلامی حمله کنند و بالاخره نکته اساسی بحثش اینست که در مقابل این کشکمش ارتجاعی جهان دیگری هست و جنبشهای عمیق تر و طبقاتی تر و اجتماعی تری وجود دارند که تاریخ دست آنهاست. بحث بر سر دیپلماسی یا جنگ نیست. میگوید این تحلیل که جنگ را صرفا توپ و ترقه میبیند زیادی سطحی است. سیاستهای پشت این جنگ سیاستهائی است که نمیتواند بجائی برسد و به بن بست میرسد و این مردمی که نه در تروریسم اسلامی و نه در نئوکنسرواتیسم غرب آینده خود را نمی بینند، اینها بلند خواهند شد. همان جمله معروفش که "غول خفته بیدار خواهد شد و ورق را برخواهد گرداند". و امروز دقیقا همین دارد اتفاق می افتد.
به این دلایل است که میگویم منصور حکمت رهبر و پراتیسین و نظریه پرداز نقطه عطفها و دوره ها بود. و به نظر من مثل هر مارکسیست انقلابی واقعی ای اجازه نمیداد که حزب و جنبش اش از واقعیت جا بماند. نه صرفا واقعیت بیرونی بلکه واقعیت درونی. واقعیتی که در تفکر و تئوری و سیاستها است. مثل تحولی که تزهای آوریل لنین ایجاد کرد. منصور حکمت در تمام مقاطعی که اشاره کردم تزهای آوریل خودش را مطرح میکرد. خیلیها تعجب میکردند. می پرسیدند " واقعا میخواهید حزب کمونیست ایران را ترک کنید؟ حزب دیگری بسازید؟"
در مقطع یازه سپتامبر خیلی های معتقد بودند باید حمله آمریکا به افغانستان را محکوم کرد. ولی منصور حکمت درجا نمیزد و نمیگذاشت کسی لم بدهد، حتی به حرفها و سیاستهائی که خود او شش ماه پیش و یکسال پیش مظرح کرده بود. و این به نظر من قابلیت عظیمی بود. وقتی ما از مارکسیسم از رهبر سیاسی، از نظریه پرداز و تئوریسین صحبت میکنیم اولین خصیصه اش باید این باشد که با واقعیات خودش را محک بزند و واقعیات را ببیند و راه تغییر واقعیات را بشناسد و به نظر من عمیق ترین مارکسیستها چنین قابلیتی دارند.
در این شماره آخر نشریه کمونیسم کارگری ترجمه ای هست از یک مارکسیست ایرلندی، کن مک لاد، با عنوان کشف منصور حکمت. من قبلا متن انگلیسی این نوشته را خوانده بودم ولی بخاطرم نمانده بود. نویسنده میگوید من خیلی از مارکسیستهای این دوره را میشناسم ولی منصور حکمت را تازه کشف کرده ام. نظرات منصور حکمت را معرفی میکند - در همان حدی که البته به انگلیسی ترجمه شده که یک دهم نوشته های منصور حکمت هم نیست-، او را با مارکس مقایسه میکند و میگوید منصور حکمت فقط یک تئوریسین و یا متفکر برجسته نبود، همانطور که مارکس صرفا یک نظریه پرداز نبود. میگوید منصور حکمت انقلابی بزرگی بود که دنیای ما به او نیاز دارد. و من فکر میکنم این خصلت انقلابی منصور حکمت مضمون عمیقی دارد که نه تنها در رابطه با جهان خارج بلکه در رابطه با جنبش و حزب و خط و سیاست خودش هم قابل مشاهده است. و حزب ما که پرچم منصور حکمت را بدست دارد و این خط را به پیش میبرد باید به این منبع انرژی و گنجینه ای که به آن منصور حکمت میگوئیم کاملا متکی بشود. آثار منصور حکمت را باید خواند و دوباره خواند بخاطر آنکه در دنیای پیشاروی ما باز بقول خود منصور حکمت صحنه ها مدام عوض میشود. این را منصور حکمت در مود سیاست ایران میگفت و امروز در مورد سیاست دنیا باید گفت که مدام صحنه ها عوض میشود و مدام صفحه شطرنج سیاسی نوع دیگری چیده میشود و اگر این خصوصیت حرکت همپای تحولات را از منصور حکمت به ارث نبریم و از همه آثارش این نتیجه را نگیریم نمیتوانیم به مسائل پاسخ بدهیم. به نظر من بزرگداشت واقعی منصور حکمت و ادای دین به منصور حکمت و پاسداری از حزب و خط او یعنی مدام متحول شدن و مدام با واقعیات جلو رقتن. نقطه قدرت ما و خوشبختی ما اینستکه نظرات و سیاستهای منصور حکمت هنوز راه نشان میدهد و متعلق به دنیای ما است. ممکن است دوره ای به سر رسیده باشد. مثلا میتوان گفت دیگر دوره مارکس و انگلس به معنی سیاسی کلمه نیست و دوره خط و رهنمودهای مثلا انترناسیونال اول سپری شده است؛ یا مثلا دوران کمونیستهای مقطع انقلاب اکتبر و یا حتی کمونیستهای دهه پنجاه و شصت میلادی. ولی دوره حاضر دوره منصور حکمت و دوره حزب کمونیست کارگری منصور حکمت است. و به همین اعتبار منصور حکمت زنده است، مربوط است و نه تنها زنده و مربوط است بلکه به نظر من بدون او ما بدنیا نامربوط میشویم.
خیلی متشکرم.