مينا احدي: درود به انسانيت شما
از يک زندان در ايران تحت حاکميت جلادان اسلامي با اضطراب و نگراني بمن زنگ ميزند و در مورد خودش و يا حتي هم سلوليهاي خود حرف نميزند از يک زنداني ديگر در شهرديگري ميگويد و از من ميخواهد براي او کاري بکنيم. بي اختيار به او ميگويم درود به انسانيت شما!
ساعت ده و پانزده دقيقه به وقت آلمان است و تلفنم زنگ ميزند٬ از يک زندان در ايران است. صدايي مهربان و گرفته از من ميپرسد٬ آيا ميتوانم با آنها تماس بگيرم و شماره تلفن ميخواهم و بلافاصله زنگ ميزنم.
اين صداي مهربان از من ميخواهد در مورد زينب جلاليان بيش از اينها حرف بزنيم. او ميگويد زينب خونريزي معده دارد . او را نزد دکتر نميبرند . زينب احتياج به عمل جراحي دارد و رسيدگي نميکنند٬ از او ميپرسم از زينب خبر دارم ولي او در ديزل آباد کرمانشاه است و شما در گوشه ديگري از ايران ٬ چگونه از او خبر داريد٬ آيا بين شما زندانيان امکان ارتباط هست و او ميگويد خبرها به نوعي به دستمان ميرسد و از طريق خانواده ها نيز درجريان قرار ميگيريم.
بلافاصله به او ميگويم٬ زنده باد شما ها که خودتان زير شديدترين فشارها هستيد٬ شمايي که وقتي يک امکان ارتباط با بيرون از زندان را پيدا ميکنيد در مورد بقيه حرف ميزنيد و من معمولا از اين نوع تلفنها زياد دارم که فرد تلفن کننده در مورد وضعيت وخيم دوستانش و ديگران حرف ميزند و کمتر در مورد خودش! اين بار يک زنداني از يک زندان در جنوب ايران در مورد زنداني ديگري که در کرمانشاه است با من حرف ميزند و ميگويد کمک کنيد تا زينب را به بيمارستان ببرند و عمل کنند. او ميگويد خانم احدي زندان ديزل آباد خيلي مخوف است و شرايط اسفناکي دارد. در آنجا امکانات بسيار کم است . زينب جانش در خطر است!
بايد به احترام زندانياني که در بدترين شرايط از غم و درد و رنج همديگر حرف ميزنند٬ به پا خاست و اينرا به عنوان نمونه اي روشن از جامعه اي قلمداد کرد که حکومتش نمونه بارز سفاکي و سنگدلي و شناعت و رذالت است و مردمي که با اين حکومت مقابله ميکنند نمونه بارز انسانيت و مودت و دفاع از حقوق و حرمت انساني هستند.
اين پيام را به خود تلفن کننده ميدهم. ميگويم درود به انسانيت شما و او لبخندي ميزند و ميپرسد٬ کجا بوديد چند بار زنگ زدم جواب نميداديد. از سفرم به برزيل و سوئد ميگويم و ميپرسم وضع خودتان چگونه است. در زندانهاي جنوب کشور چه خبر است؟ او ميگويد بايد بگويم که سر و صدا کردن در بيرون از زندان و خارج کشور تاثير دارد. بويژه ميگويد اعتراض اتحاديه اروپا موثر است . از نظر او بدليل اعتراضات بويژه در مورد بيماران زنداني ٬ تعداد معدودي از بيماران و کساني که احتياج به دکتر داشتند٬ امکانات حداقل پزشکي گرفته اند.
از او ميپرسم ديگر چه خبر و ميگويد اخبار سوريه را در زندانها با دقت تعقيب ميکنيم. ميگويد تاثيرش در ايران براي همه ما روشن است و مي خندد.
از سفرم به برزيل سوال ميکند و اينکه آيا ديلما روسوف را ملاقات کردم. ميگويم او را نه ولي در جلسه سخنراني ما ۶۰۰ نفر حضور داشتند و استاندار و وزير دادگستري و سفير امريکا در برزيل و ...بودند. برايش تعريف ميکنم که در رسانه ها در مورد عدم استقبال از احمدي نژاد و بر عکس استقبال از مخالفين حکومت اسلامي و يا استقبال از من حرف زدند و از عکس يادگاري خودم با محافظين ام در فرودگاه حرف ميزنم و او قاه قاه ميخندد.
بعد از خداحافظي لحظاتي گيج هستم و با خودم فکر ميکنم٬ اينها چگونه زندگي ميکنند چگونه روز را به شب ميرسانند و چگونه دوري عزيزترين هاي خود را تحمل ميکنند و چگونه با خطر اعدام و يا غم از دست دادن دوستان و اعدام دوستانشان دست و پنجه نرم ميکنند و چگونه هنوز با روحيه خوب٬ شوخي ميکنند و اخبار را تعقيب ميکنند و به فکر همديگر هستند. زنده باد انسانيت عميق اينها .
مينا احدي شنبه ۲۱ جولاي ۲۰۱۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر