۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه
۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه
۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه
گزارش؛ هجوم گرسنگان برای گرفتن غذای نذری
گزارش خبرنگار ما از تهران: امروز چهارشنبه 6 اردیبهشت ایران تعطیل و مراسم عزاداری برقرار بود. صدا و سیمای جمهوری اسلامی از یک هفته پیش با تبلیغات گسترده برای این روز برنامه ریزی کرده بود و قرار بر آن شد که تمامی دستجات عزاداری ظهر امروز در میدان هفت تیر تهران تجمع کنند. خیابانها پر بود از بنرها و پوسترهای عزاداری که تقریبا در تمامی آنها تصویر سیدعلی خامنهای بزرگترین نقش حک شده بر آنها بود.
حوالی ظهر در ضلع غربی میدان بهارستان تهران بسیجیان و عمال وابسته به حکومت به صورت گسترده بین مردم شربت و شیرینی و چای توزیع می کردند و ترافیک شدیدی منطقه را فراگرفته بود. از بین این بسیجیان عدهای هم مقابل خودروها را گرفته به آنها روزنامه و عکسی از خامنهای می دادند در حال گریه کردن!
هیات «فاطمیون» حوالی مجلس بین مردم غذا توزیع می کرد و گرسنگان و بیچارگان برای دریافت یک وعده غذا از سر و کله هم بالا میرفتند و از فرط گرسنگی در همان خیابان با دست شروع به غذا خوردن میکردند.
در چهارراه سرچشمه تهران گروهی از زنان به اصطلاح طرفدار حکومت با روبندههای مشکی در کنار خیابان تجمع کرده بودند و با پرچمهایی که روی آنها نوشته شده بود «یا زهرا» عکس هایی از علی خامنهای در دست داشتند.
عمده مناطق جنوبی و شرق تهران پر بود از بسیجیان و حزب اللهی هایی که فرصت را برای ارز اندام مناسب دیده بودند و با لباسهای مشکی و موتورهای سنگین و بی پلاک ویراژ میدادند.
در همین حال تبلیغ میشود که امشب مراسم عزاداری در بیت رهبری برگزار میشود و به این ترتیب این چهارمین شبی خواهد بود که در محل اقامت رهبر بریز و بپاشهای کلان به بهانه برپایی مراسم عزاداری برگزار میشود که خود او و نزدیکانش در مراسم حضور خواهند داشت.
۱۳۹۱ اردیبهشت ۴, دوشنبه
راهپیمایی روز جهانی کارگر نیاز به مجوز ندارد
شهرزاد نیوز:11ارديبهشت، روز جهانی كارگر، در قانون كار به رسميت شناخته شده است و برگزاری راهپيمايی مسالمتآميز به مجوز وزارت كشور نیازی ندارد.
هادی ابوی، سخنگوی كانون عالی انجمنهای صنفی كارگران كشور، با بیان این مطلب در گفتگو با ايلنا، تأکید کرد که اين خطر وجود دارد كه كارگران در صورت برگزاری راهپيمايی و تجمع روز جهانی كارگر اخراج شوند. در حالی که طبق اصل 27 قانون اساسی و نیز به رسمیت شناخته شدن روز جهانی کارگر، كارگران نبايد در صورت برگزاری تجمع و راهپيمايی در اين روز اخراج شوند.
به گفته وی، دولت ها در ايران بر اساس سياست های خود نسبت به ارائه مجوز راهپيمايی در روز جهانی كارگر اقدام میكنند و برخورد ضد و نقیض نسبت به این روز دارند.
از سوی دیگر، مهدی امیریان، دبیر دفتر تحکیم وحدت (به نوشته ایلنا)، طی سخنانی گفت که راهپيمايی بدون حمل سلاح نيازمند مجوز نيست. وی افزود که طبق اصل 27 قانون اساسی وزارت كشور حق مخالفت با راهپيمايی روز كارگر را ندارد.
شهرزاد نیوز:11ارديبهشت، روز جهانی كارگر، در قانون كار به رسميت شناخته شده است و برگزاری راهپيمايی مسالمتآميز به مجوز وزارت كشور نیازی ندارد.
هادی ابوی، سخنگوی كانون عالی انجمنهای صنفی كارگران كشور، با بیان این مطلب در گفتگو با ايلنا، تأکید کرد که اين خطر وجود دارد كه كارگران در صورت برگزاری راهپيمايی و تجمع روز جهانی كارگر اخراج شوند. در حالی که طبق اصل 27 قانون اساسی و نیز به رسمیت شناخته شدن روز جهانی کارگر، كارگران نبايد در صورت برگزاری تجمع و راهپيمايی در اين روز اخراج شوند.
به گفته وی، دولت ها در ايران بر اساس سياست های خود نسبت به ارائه مجوز راهپيمايی در روز جهانی كارگر اقدام میكنند و برخورد ضد و نقیض نسبت به این روز دارند.
از سوی دیگر، مهدی امیریان، دبیر دفتر تحکیم وحدت (به نوشته ایلنا)، طی سخنانی گفت که راهپيمايی بدون حمل سلاح نيازمند مجوز نيست. وی افزود که طبق اصل 27 قانون اساسی وزارت كشور حق مخالفت با راهپيمايی روز كارگر را ندارد.
سينمای ويژه بانوان ساخته می شود
صدا و سیمای رژیم: سينماي ويژه بانوان ساخته مي شود . معاون فنی و عمرانی منطقه 19 گفت : سینمای شهربانو در بوستان بزرگ ولایت ساخته می شود .
کرمی در مصاحبه با خبرنگار ما با بیان اینکه ظرفیت این سینما 400 نفر پیش بینی شده است افزود: ساخت سینما از خرداد آغاز خواهد شد.
وی اضافه کرد: آمفی تئاتر روباز نیز در ضلع شمال غربی بوستان ولایت ساخته می شود .
کرمی گفت : ساخت این آمفی تئاتر هم از خرداد آغاز می شود و برای بیش از 1000 نفر نیز ظرفیت در نظر گرفته شده است.
صدا و سیمای رژیم: سينماي ويژه بانوان ساخته مي شود . معاون فنی و عمرانی منطقه 19 گفت : سینمای شهربانو در بوستان بزرگ ولایت ساخته می شود .
کرمی در مصاحبه با خبرنگار ما با بیان اینکه ظرفیت این سینما 400 نفر پیش بینی شده است افزود: ساخت سینما از خرداد آغاز خواهد شد.
وی اضافه کرد: آمفی تئاتر روباز نیز در ضلع شمال غربی بوستان ولایت ساخته می شود .
کرمی گفت : ساخت این آمفی تئاتر هم از خرداد آغاز می شود و برای بیش از 1000 نفر نیز ظرفیت در نظر گرفته شده است.
فقیرتر شدن در سال حمایت از سرمایه ایرانی
روزنامه جهان صنعت: شهروند ایرانی در مقابل چشمان مقامات کشور روزبهروز فقیر و فقیرتر میشود و مسوولانی که قرار بود زندگی مناسبی برای شهروندان به ارمغان بیاورند تنها نظارهگر این گسترش و عمیقتر شدن فقر هستند. تا آنجایی که به مسوولان جمهوری اسلامی مربوط است برابر سند چشمانداز 20 ساله و سایر چشماندازهایی که از زبان شخصیتهای نظام جمهوری اسلامی شنیده شده قرار است ایران کشوری پیشرفته و دارای رفاه اقتصادی و اجتماعی باشد چنانکه به الگویی برای سایر کشورها تبدیل شود.
برای شهروند ایرانی البته بسیاری از شعارهایی که از زبان مقامات ریز و درشت کشور خارج میشود چندان مفهوم و ملموس نیست و نمیتواند منشای اثر باشد. شهروند ایرانی واقعا نمیداند که آمارهای ریز و درشتی که مسوولان بیان و اوضاع کشور را خوب توصیف میکنند تا چه حد قابل اعتماد است و اگر قابل اعتماد نیست چرا مسوولان با ارایه اطلاعات نادرست شهروند را گمراه میکنند؟ جدا از آنچه تحت عناوینی نظیر پرستیژ ملی و نظایر آن گفته یا اهدافی که ادعا میشود از نظر معنوی و بینالمللی برای ایرانیان مهم است یا باید مهم باشد، شهروندان ایرانی نمیدانند چرا روزبهروز اقلام بیشتری از زندگیشان حذف میشود و سفره زندگیشان به تدریج فقیر و فقیرتر میشود. آنها نمیدانند که تا کی و چگونه باید منتظر بازگشت این اقلام به زندگی خویش باشند.
طی سالهای گذشته نه فقط کارشناسان اقتصادی درباره تورم و ظلمی که بر اثر افزایش تورم قیمتها به ضعیفترین قشر جامعه تحمیل میشود هشدار دادهاند بلکه اکنون مقامات رسمی کشور نیز به صف معترفان پیوسته و به تورم لجامگسیخته اعتراف میکنند اما در حالی که همین مقامات معترف، خود مسبب گرانی و در مواردی شروعکننده بازی گرانی هستند، اعتراف آنان چه تاثیر یا نتیجهای برای مصرفکننده نهایی دارد.
گران شدن شیر در حالی که این فرآورده خود منشای تعیین قیمت کالاهای دیگر است و گران شدن آن میتواند کالاهای ضروری دیگری را برای مصرفکننده نهایی گران کند، از سختتر شدن زندگی برای شهروند ایرانی خبر میدهد. فقیرتر شدن تدریجی و گاه جهشی شهروند ایرانی اتفاقا در سال حمایت از سرمایه ایرانی روی میدهد و معلوم نیست اگر حمایت از داراییهای مردم در دستور کار مقامات کشور قرار نداشت چه اتفاقی برای مایملک ایرانیان میافتاد.
روزنامه جهان صنعت: شهروند ایرانی در مقابل چشمان مقامات کشور روزبهروز فقیر و فقیرتر میشود و مسوولانی که قرار بود زندگی مناسبی برای شهروندان به ارمغان بیاورند تنها نظارهگر این گسترش و عمیقتر شدن فقر هستند. تا آنجایی که به مسوولان جمهوری اسلامی مربوط است برابر سند چشمانداز 20 ساله و سایر چشماندازهایی که از زبان شخصیتهای نظام جمهوری اسلامی شنیده شده قرار است ایران کشوری پیشرفته و دارای رفاه اقتصادی و اجتماعی باشد چنانکه به الگویی برای سایر کشورها تبدیل شود.
برای شهروند ایرانی البته بسیاری از شعارهایی که از زبان مقامات ریز و درشت کشور خارج میشود چندان مفهوم و ملموس نیست و نمیتواند منشای اثر باشد. شهروند ایرانی واقعا نمیداند که آمارهای ریز و درشتی که مسوولان بیان و اوضاع کشور را خوب توصیف میکنند تا چه حد قابل اعتماد است و اگر قابل اعتماد نیست چرا مسوولان با ارایه اطلاعات نادرست شهروند را گمراه میکنند؟ جدا از آنچه تحت عناوینی نظیر پرستیژ ملی و نظایر آن گفته یا اهدافی که ادعا میشود از نظر معنوی و بینالمللی برای ایرانیان مهم است یا باید مهم باشد، شهروندان ایرانی نمیدانند چرا روزبهروز اقلام بیشتری از زندگیشان حذف میشود و سفره زندگیشان به تدریج فقیر و فقیرتر میشود. آنها نمیدانند که تا کی و چگونه باید منتظر بازگشت این اقلام به زندگی خویش باشند.
طی سالهای گذشته نه فقط کارشناسان اقتصادی درباره تورم و ظلمی که بر اثر افزایش تورم قیمتها به ضعیفترین قشر جامعه تحمیل میشود هشدار دادهاند بلکه اکنون مقامات رسمی کشور نیز به صف معترفان پیوسته و به تورم لجامگسیخته اعتراف میکنند اما در حالی که همین مقامات معترف، خود مسبب گرانی و در مواردی شروعکننده بازی گرانی هستند، اعتراف آنان چه تاثیر یا نتیجهای برای مصرفکننده نهایی دارد.
گران شدن شیر در حالی که این فرآورده خود منشای تعیین قیمت کالاهای دیگر است و گران شدن آن میتواند کالاهای ضروری دیگری را برای مصرفکننده نهایی گران کند، از سختتر شدن زندگی برای شهروند ایرانی خبر میدهد. فقیرتر شدن تدریجی و گاه جهشی شهروند ایرانی اتفاقا در سال حمایت از سرمایه ایرانی روی میدهد و معلوم نیست اگر حمایت از داراییهای مردم در دستور کار مقامات کشور قرار نداشت چه اتفاقی برای مایملک ایرانیان میافتاد.
سرکرده نیروی دریایی سپاه، امارات را تهدید کرد
سپاه نیوز: فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر حاکمیت مطلق جمهوری اسلامی بر جزایر سهگانه گفت: نیروی دریایی سپاه اجازه ورود هیچ دشمنی را به این جزایر و حتی آبهای سرزمینی را نخواهد داد و در صورت بروز هرگونه اقدام خصمانه با پاسخی شدید مواجه خواهند شد.
سردار سرتیپ پاسدار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در برنامه دونیم ساعت شبکه خبر به تشریح دستاوردهای حوزه دریایی پرداخت.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر حاکمیت مطلق جمهوری اسلامی ایران بر جزیره ابوموسی به سفر رئیس جمهور به این جزیره اشاره و تصریح کرد: اعمال حاکمیت جمهوری اسلامی در جزیره ابوموسی مانند اعمال حاکمیت در تهران است و سفر رئیس جمهور به این جزیره مثل سفر وی به اصفهان میباشد.
وی اضافه کرد: ما تعدادی مهمان در این جزیره داریم که از سالهای قبل نیز بودهاند، چنانچه مهمانها بخواهند حتی آجری را جا به جا کنند باید این کار را طی فرآیند پیچیدهای صورت دهند.
سردار فدوی با بیان اینکه انواع مختلف سیستمهای تهاجمی و دفاعی از جمله تیپهای تفنگدار دریایی سپاه پاسداران در جزایر ایرانی به خصوص تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی مستقر هستند اذعان داشت: به دلیل جایگاهی که این جزایر هم به لحاظ دفاعی و هم تهاجمی دارند، نیروی دریایی سپاه اجازه ورود هیچ دشمنی را به این جزایر و حتی آبهای سرزمینی را نخواهد داد و در صورت بروز هرگونه اقدام خصمانه با پاسخی شدید مواجه خواهند شد.
وی خاطر نشان کرد: جمهوری اسلامی ایران نه تنها در ابوموسی، بلکه در تمامی جزایر به خصوص 3 جزیرهای که به لحاظ مناقشهای که انگلیس در سالهای قبل از انقلاب برپا کرد توجه ویژهای دارد و این جزایر در مسیر عمران و آبادانی قرار گرفته و اینک فرصتی است تا شرایط مناسبی برای بازدید مردم از این نقاط گردشگردی کشورمان فراهم شود.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با رد ادعای برخی سران عرب در خصوص جزایر سه گانه بر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر این جزایر به عنوان جزء لاینفک خاک مقدس ایران اسلامی تاکید و اضافه کرد: این موضوع را حتی یک کودک هم متوجه میشود که انگلیس تخم این فتنه را سالها قبل کاشت تا آمریکاییها اکنون از آن بهرهبرداری کنند؛ آمریکاییها به دنبال دستاویزی هستند که با ایجاد تفرقه در جهان اسلام اساس و بنیان ماهیت باطل خود که بر مبنای سلطه بر دیگران است را در منطقه پیاده کنند کشورهای منطقه نباید به این سادگی در این مسیر قرار گرفته و از آنها پیروی کنند.
سپاه نیوز: فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر حاکمیت مطلق جمهوری اسلامی بر جزایر سهگانه گفت: نیروی دریایی سپاه اجازه ورود هیچ دشمنی را به این جزایر و حتی آبهای سرزمینی را نخواهد داد و در صورت بروز هرگونه اقدام خصمانه با پاسخی شدید مواجه خواهند شد.
سردار سرتیپ پاسدار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در برنامه دونیم ساعت شبکه خبر به تشریح دستاوردهای حوزه دریایی پرداخت.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر حاکمیت مطلق جمهوری اسلامی ایران بر جزیره ابوموسی به سفر رئیس جمهور به این جزیره اشاره و تصریح کرد: اعمال حاکمیت جمهوری اسلامی در جزیره ابوموسی مانند اعمال حاکمیت در تهران است و سفر رئیس جمهور به این جزیره مثل سفر وی به اصفهان میباشد.
وی اضافه کرد: ما تعدادی مهمان در این جزیره داریم که از سالهای قبل نیز بودهاند، چنانچه مهمانها بخواهند حتی آجری را جا به جا کنند باید این کار را طی فرآیند پیچیدهای صورت دهند.
سردار فدوی با بیان اینکه انواع مختلف سیستمهای تهاجمی و دفاعی از جمله تیپهای تفنگدار دریایی سپاه پاسداران در جزایر ایرانی به خصوص تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی مستقر هستند اذعان داشت: به دلیل جایگاهی که این جزایر هم به لحاظ دفاعی و هم تهاجمی دارند، نیروی دریایی سپاه اجازه ورود هیچ دشمنی را به این جزایر و حتی آبهای سرزمینی را نخواهد داد و در صورت بروز هرگونه اقدام خصمانه با پاسخی شدید مواجه خواهند شد.
وی خاطر نشان کرد: جمهوری اسلامی ایران نه تنها در ابوموسی، بلکه در تمامی جزایر به خصوص 3 جزیرهای که به لحاظ مناقشهای که انگلیس در سالهای قبل از انقلاب برپا کرد توجه ویژهای دارد و این جزایر در مسیر عمران و آبادانی قرار گرفته و اینک فرصتی است تا شرایط مناسبی برای بازدید مردم از این نقاط گردشگردی کشورمان فراهم شود.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با رد ادعای برخی سران عرب در خصوص جزایر سه گانه بر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر این جزایر به عنوان جزء لاینفک خاک مقدس ایران اسلامی تاکید و اضافه کرد: این موضوع را حتی یک کودک هم متوجه میشود که انگلیس تخم این فتنه را سالها قبل کاشت تا آمریکاییها اکنون از آن بهرهبرداری کنند؛ آمریکاییها به دنبال دستاویزی هستند که با ایجاد تفرقه در جهان اسلام اساس و بنیان ماهیت باطل خود که بر مبنای سلطه بر دیگران است را در منطقه پیاده کنند کشورهای منطقه نباید به این سادگی در این مسیر قرار گرفته و از آنها پیروی کنند.
صد هزار كارگر سال گذشته اخراج شدهاند
دبیر کل خانه کارگر روز ۱۱ اردیبهشت را روز تعطیلی رسمی کارگران اعلام کرد و گفت: کارفرمایان در صورتی که با تعطیلی در این روز موافقت نکنند تشکلهای کارگری وابسته میتوانند شکایت کنند.
به گزارش ایلنا علیرضا محجوب در نشست خبری که به مناسبت هفته کارگر برگزار شد به تشریح برنامههای این هفته پرداخت و اظهار داشت: نخستین روز از برنامه هفته کارگر با حضور کارگران در مرقد امام آغاز خواهد شد.
وي با بیان اینکه روز پنج شنبه به عنوان روز کارگران قراردادی و حمایت از آنها نام گذاری شده است، خاطرنشان ساخت: به مناسبت برگزاری این روز اجتماعی در تهران و شهرستانها برگزار میشود.
محجوب در ادامه از برگزاری نشست سازمانهای تشکل کارگری و کارفرمایی در روز شوراها خبر داد و گفت: این نشست روز شنبه در انجمن شرکتهای ساختمانی برگزار خواهد شد.
دبیرکل خانه کارگر با اشاره به برگزاری ششمین جشنواره نشان خدمت به قانون کار و همایش تولید ملی و راهکارهای نو با حمایت از کار و کارگر ایرانی تصریح کرد: روز یکشنبه به عنوان روز کارگران پیشکسوت نام گذاری شده است.
محجوب از اجتماع سراسری کارگران در حمایت از تولید در هفتمین روز از هفته کارگر خبر داد و گفت: در صورت عدم ارائه مجوز راهپیمایی از سوی وزارت کشور تجمع کارگران در راستای حمایت از تولید ملی و مبارزه با کالای خارجی در خانه کارگر برگزار خواهد شد.
دبیر کل خانه کارگر خواستار ارائه مجوز راهپیمایی در روز جهانی کارگر شد و گفت: در صورت عدم ارائه مجوز از وزارت کشور درخواست مجدد مجوز راهپیمایی خواهیم کرد.
او روز ۱۱ اردیبهشت را روز تعطیلی رسمی کارگران اعلام کرد و گفت: کارفرمایان در صورتی که با تعطیلی در این روز موافقت نکنند تشکلهای کارگری وابسته میتوانند شکایت کنند.
او با بیان اینکه ریشه مشکلات جامعه کارگری کشور در کم توجهی به تولیدات ملی است، تصریح کرد: مهمترین خواسته کارگران از دولت در سال جاری خاتمه دادن هجمه به تولیدات ملی کشور با افزايش واردات است. این در حالیست که به رغم فرمایشات مقام معظم رهبری اقدام موثری در جهت مقابله با واردات صورت نگرفته است.
او در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر لزوم افزایش امنیت شغلی کارگران کشور خاطرنشان ساخت: در خصوص ساماندهی قراردادهای موقت کار رای لازم را نتوانستیم برای مصوبه ساماندهی قراردادهای موقت کار کسب کنیم اما همچنان تلاشها در این خصوص ادامه دارد.
دبیر کل خانه کارگر وضعیت واحدهای تولیدی کشور را بحرانی اعلام کرد و گفت: طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته ۱۰۰ هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شدهاند.
محجوب نرخ بیکاری زنان را دو برابر نرخ بیکاری مردان اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: زنان در بسیاری از واحدهای بزرگ و قالیبافی گاهی دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت میکنند. اما به دلیل ترس از دست دادن شغل از شکایت صرفنظر میکنند.
او خواستار افزایش تعداد بازرسین کار در واحدهای تولیدی کشور شد و گفت: به منظور اعمال نظارت در واحدهای تولیدی وزارت کار از مجلس درخواست افزایش تعداد بازرسین کار را نموده اما مجلس افزایش تعداد بازرسین را مصوب نمیکند.
محجوب در بخش دیگری از سخنان خود خواستار توقف فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها در واحدهای تولیدی کشور شد و گفت: از دولت درخواست میکنیم که ۲۸ هزار تومان درامد فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها را مجددا به خزانه بازگرداند و مردم را از اجرای فاز دوم قانون هدفمندی معاف کند.
دبیر کل خانه کارگر روز ۱۱ اردیبهشت را روز تعطیلی رسمی کارگران اعلام کرد و گفت: کارفرمایان در صورتی که با تعطیلی در این روز موافقت نکنند تشکلهای کارگری وابسته میتوانند شکایت کنند.
به گزارش ایلنا علیرضا محجوب در نشست خبری که به مناسبت هفته کارگر برگزار شد به تشریح برنامههای این هفته پرداخت و اظهار داشت: نخستین روز از برنامه هفته کارگر با حضور کارگران در مرقد امام آغاز خواهد شد.
وي با بیان اینکه روز پنج شنبه به عنوان روز کارگران قراردادی و حمایت از آنها نام گذاری شده است، خاطرنشان ساخت: به مناسبت برگزاری این روز اجتماعی در تهران و شهرستانها برگزار میشود.
محجوب در ادامه از برگزاری نشست سازمانهای تشکل کارگری و کارفرمایی در روز شوراها خبر داد و گفت: این نشست روز شنبه در انجمن شرکتهای ساختمانی برگزار خواهد شد.
دبیرکل خانه کارگر با اشاره به برگزاری ششمین جشنواره نشان خدمت به قانون کار و همایش تولید ملی و راهکارهای نو با حمایت از کار و کارگر ایرانی تصریح کرد: روز یکشنبه به عنوان روز کارگران پیشکسوت نام گذاری شده است.
محجوب از اجتماع سراسری کارگران در حمایت از تولید در هفتمین روز از هفته کارگر خبر داد و گفت: در صورت عدم ارائه مجوز راهپیمایی از سوی وزارت کشور تجمع کارگران در راستای حمایت از تولید ملی و مبارزه با کالای خارجی در خانه کارگر برگزار خواهد شد.
دبیر کل خانه کارگر خواستار ارائه مجوز راهپیمایی در روز جهانی کارگر شد و گفت: در صورت عدم ارائه مجوز از وزارت کشور درخواست مجدد مجوز راهپیمایی خواهیم کرد.
او روز ۱۱ اردیبهشت را روز تعطیلی رسمی کارگران اعلام کرد و گفت: کارفرمایان در صورتی که با تعطیلی در این روز موافقت نکنند تشکلهای کارگری وابسته میتوانند شکایت کنند.
او با بیان اینکه ریشه مشکلات جامعه کارگری کشور در کم توجهی به تولیدات ملی است، تصریح کرد: مهمترین خواسته کارگران از دولت در سال جاری خاتمه دادن هجمه به تولیدات ملی کشور با افزايش واردات است. این در حالیست که به رغم فرمایشات مقام معظم رهبری اقدام موثری در جهت مقابله با واردات صورت نگرفته است.
او در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر لزوم افزایش امنیت شغلی کارگران کشور خاطرنشان ساخت: در خصوص ساماندهی قراردادهای موقت کار رای لازم را نتوانستیم برای مصوبه ساماندهی قراردادهای موقت کار کسب کنیم اما همچنان تلاشها در این خصوص ادامه دارد.
دبیر کل خانه کارگر وضعیت واحدهای تولیدی کشور را بحرانی اعلام کرد و گفت: طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته ۱۰۰ هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شدهاند.
محجوب نرخ بیکاری زنان را دو برابر نرخ بیکاری مردان اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: زنان در بسیاری از واحدهای بزرگ و قالیبافی گاهی دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت میکنند. اما به دلیل ترس از دست دادن شغل از شکایت صرفنظر میکنند.
او خواستار افزایش تعداد بازرسین کار در واحدهای تولیدی کشور شد و گفت: به منظور اعمال نظارت در واحدهای تولیدی وزارت کار از مجلس درخواست افزایش تعداد بازرسین کار را نموده اما مجلس افزایش تعداد بازرسین را مصوب نمیکند.
محجوب در بخش دیگری از سخنان خود خواستار توقف فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها در واحدهای تولیدی کشور شد و گفت: از دولت درخواست میکنیم که ۲۸ هزار تومان درامد فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها را مجددا به خزانه بازگرداند و مردم را از اجرای فاز دوم قانون هدفمندی معاف کند.
اعدام دو زندانی و انتقال 11 نفر دیگر برای اعدام
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حکم ضد بشری حداقل دو زندانی، زندان قزل حصار صبح امروز در زندان اوین به اجرا گذاشته شد و 11 نفر دیگر به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام منتقل شدند.
بامداد روز دوشنبه 4 اردیبهشت ماه حکم اعدام حداقل دو زندانی از 3 زندانی که روز گذشته از زندان قزل حصار به سلولها انفرادی زندان اوین برده بودند به اجرا گذاشته شد. زندانیانی که صبح امروز حکم ضد بشری آنها به اجرا گذاشته شد به قرار زیر می باشد:
1- زندانی علی شکوهی 26 ساله از سالن 3 واحد 2 زندان قزل حصار کرج و نزدیگ به 1 سال است که در زندان می باشد او به جرم داشتن 25 گرم مواد مخدر شیشه به دار آویخته شد.
2- حسین باقری 24 ساله از سالن 7 (سالن جوانان) واحد 2 زندان قزل حصار بیش از 1 سال در زندان بسر می برد حکم ضد بشری اعدام او اجرا گردید.
2- زندانی هادی خان زاده 27 ساله از سلول 1 سالن 3 واحد 2 زندان قزل حصار او بیش از 13 ماه در زندان بسر می برد.اجرای حکم ضد بشری او به مدت 24 ساعت به تعویق افتاده است.
همچنین صبح امروز 11 زندانی دیگر از سالنهای 1،2،3 و 4 واحد 2 زندان قزل حصار کرج جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام به سلولها انفرادی منتقل شدند.اسامی تعدادی از زندانیانی که برای اجرای حکم اعدام به سلولهای منتقل شدند به قرار زیر می باشد:
1-شفیع حیدری 35 ساله از شهروندان افغانستان که 32 ماه در زندان بسر می برد. او درسلول22 سالن4 واحد 2 زندان قزل حصار کرج زندانی بود.وزارت خارجه افغانستان کتبا خواهان متوقف شدن حکم وی بود.
2- قربان گل بابایی 48 ساله،6 سال در زندان بسر می برد و در سالن 1 واحد 2 زندان قزل حصار زندانی بود
3-محمد جوش مقانی 36 ساله در سالن 1 واحد 2 زندان قزل حصار کرج زندانی بود
4-یدالله کبیری 50 ساله ،3 سال در زندان بسر می برد و در سالن 2 واحد 2 زندان قزل حصار زندانی بود
5-عباس بیگی در سالن 2 واحد2 زندان قزل حصار زندانی بود
6-قاسم معروف به قاسم رشتی 6 سال در زندان بسر می برد و در سالن 2 واحد 2 زندان قزل حصار زندانی بود.
موج جدید اعدام ها که بسرعت غیر قابل تصوری رو به افزایش می باشد و تنها در طی دو هفتۀ گذشته 22 نفر بنابه اعلام رسمی رسانه های حکومتی اعدام شدند که 3 نفر از آنها در مرودشت و شاهرود در ملاء عام به دار آویخته شدند.
در آستانۀ انفجار عمومی در جامعه، از گرانی سر سام آور ،بیکاری، فقر ، دزدیهای نجومی 3 هزار میلیاردی و فساد ؛آخوند علی خامنه ای ولی فقیه رژیم به سیاستهای اعدام های گروهی ،اعدام در ملاء عام ،سرکوب خونین مردم و زندانیان سیاسی به طرز جنون آمیزی شدت بخشیده است.این سیاست قرون وسطایی و ضد بشری توسط منصوب وی در قوۀ قضاییه صادق لاریجانی از جنایتکاران علیه بشریت مورد تایید قرار می گیرد و دستور اجرای آنها را صادر می نماید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،موج تصاعدی جدید اعدام ها که از 2 هفته پیش آغاز شده است و همچنان در ابعاد غیر قابل تصوری ادامه دارد را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد.
4 اردیبهشت 1391 برابر با 23 آپریل2012
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حکم ضد بشری حداقل دو زندانی، زندان قزل حصار صبح امروز در زندان اوین به اجرا گذاشته شد و 11 نفر دیگر به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام منتقل شدند.
بامداد روز دوشنبه 4 اردیبهشت ماه حکم اعدام حداقل دو زندانی از 3 زندانی که روز گذشته از زندان قزل حصار به سلولها انفرادی زندان اوین برده بودند به اجرا گذاشته شد. زندانیانی که صبح امروز حکم ضد بشری آنها به اجرا گذاشته شد به قرار زیر می باشد:
1- زندانی علی شکوهی 26 ساله از سالن 3 واحد 2 زندان قزل حصار کرج و نزدیگ به 1 سال است که در زندان می باشد او به جرم داشتن 25 گرم مواد مخدر شیشه به دار آویخته شد.
2- حسین باقری 24 ساله از سالن 7 (سالن جوانان) واحد 2 زندان قزل حصار بیش از 1 سال در زندان بسر می برد حکم ضد بشری اعدام او اجرا گردید.
2- زندانی هادی خان زاده 27 ساله از سلول 1 سالن 3 واحد 2 زندان قزل حصار او بیش از 13 ماه در زندان بسر می برد.اجرای حکم ضد بشری او به مدت 24 ساعت به تعویق افتاده است.
همچنین صبح امروز 11 زندانی دیگر از سالنهای 1،2،3 و 4 واحد 2 زندان قزل حصار کرج جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام به سلولها انفرادی منتقل شدند.اسامی تعدادی از زندانیانی که برای اجرای حکم اعدام به سلولهای منتقل شدند به قرار زیر می باشد:
1-شفیع حیدری 35 ساله از شهروندان افغانستان که 32 ماه در زندان بسر می برد. او درسلول22 سالن4 واحد 2 زندان قزل حصار کرج زندانی بود.وزارت خارجه افغانستان کتبا خواهان متوقف شدن حکم وی بود.
2- قربان گل بابایی 48 ساله،6 سال در زندان بسر می برد و در سالن 1 واحد 2 زندان قزل حصار زندانی بود
3-محمد جوش مقانی 36 ساله در سالن 1 واحد 2 زندان قزل حصار کرج زندانی بود
4-یدالله کبیری 50 ساله ،3 سال در زندان بسر می برد و در سالن 2 واحد 2 زندان قزل حصار زندانی بود
5-عباس بیگی در سالن 2 واحد2 زندان قزل حصار زندانی بود
6-قاسم معروف به قاسم رشتی 6 سال در زندان بسر می برد و در سالن 2 واحد 2 زندان قزل حصار زندانی بود.
موج جدید اعدام ها که بسرعت غیر قابل تصوری رو به افزایش می باشد و تنها در طی دو هفتۀ گذشته 22 نفر بنابه اعلام رسمی رسانه های حکومتی اعدام شدند که 3 نفر از آنها در مرودشت و شاهرود در ملاء عام به دار آویخته شدند.
در آستانۀ انفجار عمومی در جامعه، از گرانی سر سام آور ،بیکاری، فقر ، دزدیهای نجومی 3 هزار میلیاردی و فساد ؛آخوند علی خامنه ای ولی فقیه رژیم به سیاستهای اعدام های گروهی ،اعدام در ملاء عام ،سرکوب خونین مردم و زندانیان سیاسی به طرز جنون آمیزی شدت بخشیده است.این سیاست قرون وسطایی و ضد بشری توسط منصوب وی در قوۀ قضاییه صادق لاریجانی از جنایتکاران علیه بشریت مورد تایید قرار می گیرد و دستور اجرای آنها را صادر می نماید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،موج تصاعدی جدید اعدام ها که از 2 هفته پیش آغاز شده است و همچنان در ابعاد غیر قابل تصوری ادامه دارد را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد.
4 اردیبهشت 1391 برابر با 23 آپریل2012
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
فرانس پرس: ریخت و پاش آقازاده ها در دوران تحریم
سایت انتخاب: گزارش فرانس پرس از "ریخت و پاش" ثروتمندان در ایران و خرید خودروهای 360 هزار دلاری
فرانس پرس در گزارشی از تهران نوشت: با وجود تحریمات، ثروتمندان ایرانی به خودرهای لوکس روی آورده و حاضر به پرداخت مبالغی به مانند 360 هزار دلار بابت این اتومبیل ها هستند.
یک فروشنده ماشین به خبرنگار فرانس پرس گفت: خریداران قبل از تحویل خودور تمام پول را پرداخت می کنند که در کل 2 یا 3 برابر قیمت اصلی آن است.
بر اساس گزارش یکی از روزنامه های ایران، در سال گذشته، 563 مدل مختلف "پورش" در ایران به فروش رفت که ارزشی بالغ بر 50 میلیون دلار دارد.
به نوشته ی فرانس پرس، هدف پورش فروش 800 خودرو در سال جدید ایرانی است. "مازراتی" هم به دنبال افتتاح نمایشگاه فروش خودرو در هفته های آینده است. "مازراتی" و "پورش" به دنبال شکست بنز و بی ام دبلیو در ایران هستند.
ریخت و پاش این قشر ثروتمند از ایرانیان با نحوه زندگی مردم عادی ایران در تضاد است. آنها با تورم 20 درصد و نرخ بیکاری 25 درصد مواجه هستند.
در حالی که ثروتمندان مبالغی مانند 110 هزار دلار(مانند پورش باکستر) تا 360 هزار دلار(مانند پورش پانامرا توربو یا مازراتی گرن توریزمو) به راحتی برای خرید یک خودور می پردازند، برخی دیگر از ایرانیان با حقوق 700 دلار در ماه به زندگی خود ادامه می دهند.
سایت انتخاب: گزارش فرانس پرس از "ریخت و پاش" ثروتمندان در ایران و خرید خودروهای 360 هزار دلاری
فرانس پرس در گزارشی از تهران نوشت: با وجود تحریمات، ثروتمندان ایرانی به خودرهای لوکس روی آورده و حاضر به پرداخت مبالغی به مانند 360 هزار دلار بابت این اتومبیل ها هستند.
یک فروشنده ماشین به خبرنگار فرانس پرس گفت: خریداران قبل از تحویل خودور تمام پول را پرداخت می کنند که در کل 2 یا 3 برابر قیمت اصلی آن است.
بر اساس گزارش یکی از روزنامه های ایران، در سال گذشته، 563 مدل مختلف "پورش" در ایران به فروش رفت که ارزشی بالغ بر 50 میلیون دلار دارد.
به نوشته ی فرانس پرس، هدف پورش فروش 800 خودرو در سال جدید ایرانی است. "مازراتی" هم به دنبال افتتاح نمایشگاه فروش خودرو در هفته های آینده است. "مازراتی" و "پورش" به دنبال شکست بنز و بی ام دبلیو در ایران هستند.
ریخت و پاش این قشر ثروتمند از ایرانیان با نحوه زندگی مردم عادی ایران در تضاد است. آنها با تورم 20 درصد و نرخ بیکاری 25 درصد مواجه هستند.
در حالی که ثروتمندان مبالغی مانند 110 هزار دلار(مانند پورش باکستر) تا 360 هزار دلار(مانند پورش پانامرا توربو یا مازراتی گرن توریزمو) به راحتی برای خرید یک خودور می پردازند، برخی دیگر از ایرانیان با حقوق 700 دلار در ماه به زندگی خود ادامه می دهند.
علی خامنه ای طاغوت زمان است
ابوالفضل قدیانی که با توسل به شیوههای فریب کارانه توسط ماموران قضایی و به دستور قاضی مقیسه به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب منتقل شده بود، جلسه دادگاه را تریبونی برای اعتراض مجدد به عملکرد علی خامنهای تبدیل کرد.
به گزارش کلمه، این عضو دربند شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به دنبال انتشار نامه ۹ دی ماه خطاب به علی خامنهای به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به دادگاه احضار شده بود، پیشتر اعلام کرده بود به دلیل غیر قانونی دانستن دادگاه انقلاب و به رسمیت نشناختن آن از حضور در جلسه دادگاه خودداری می کند. اما ماموران زندان اوین روز ۲۹ فروردین ماه به بهانه انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان جهت مداوای بیماری قلبی، قدیانی را از بند ۳۵۰ خارج کردند و به دادگاه بردند.
با این حال آقای قدیانی ضمن اعتراض شدید به این شیوه فریبکارانه که به دستور مقامات قضایی به کار گرفته شده بود، بیاعتنا به حیرت و عصبانیت شدید قاضی مقیسه، جلسه دادگاه را به جلسه محاکمه متقابل دستگاه قضایی و مسئولان حاکمیت فعلی، و تریبونی برای اعتراض مجدد به عملکرد رهبری تبدیل کرد.
بر اساس این گزارش، در ابتدای جلسه دادگاه که بدون حضور وکیل برگزار میشد، ابوالفضل قدیانی خطاب به مقیسه قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب گفته است: «این دادگاه غیر قانونی است، شما هم غیر قانونی و قانونشکن هستی و با برگزاری این دادگاه مرتکب فعل مجرمانه شدهای و مطمئن باش روزی به همین جهت محاکمه خواهی شد.»
قدیانی در پاسخ به این گفته قاضی مقیسه که «به هر حال شما متهم هستید و من موظفم اتهام علیه تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری را به شما تفهیم کنم» نیز تصریح کرده است: «بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنهای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکروب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی ۳ هزار میلیاردی رخ داده اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی ۳ هزار میلیاری می خواهد که قضیه را کش ندهند.»
وی ادامه داده: «آقای خامنهای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکردهام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند.»
این زندانی سیاسی در پاسخ به قاضی مقیسه که همین سخنان را مصداق توهین به رهبری دانسته بود نیز گفته است: «متاسفانه شما به عنوان رییس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد، آقای صادق لاریجانی که قاضی القضات این مملکت است می گوید افتخار می کنم که امر بر و فرمانبردار رهبری هستم. شما اگر خود را مسلمان می دانید حتما خبر دارید که دادگاه امیرالمومنین و آن یهودی چطور برگزار شد، وقتی قاضی علی (ع) را با کنیه خطاب کرد، علی (ع) اعتراض کرد که عدالت و مساوات را میان او و یک یهودی رعایت کند و اما آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمانبر رهبری میداند، میتواند آقای خامنهای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟»
ابوالفضل قدیانی در پایان دادگاه هم خاطرنشان کرده است: «من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید. اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد. من اگر چه شما را غیر قانونی می دانم اما صورت جلسه دادگاه را امضا می کنم تا بدانید این اظهارات در به اصطلاح دادگاه شما که با توسل به فریب و توطئه تشکیل داده اید بیان شده است.»
گفتنی است ابوالفضل قدیانی زندانی سیاسی ۶۷ ساله هم اینک به اتهام توهین به رهبری در حال گذراندن محکومیت ۳ ساله خود در بند ۳۵۰ اوین است.
ابوالفضل قدیانی که با توسل به شیوههای فریب کارانه توسط ماموران قضایی و به دستور قاضی مقیسه به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب منتقل شده بود، جلسه دادگاه را تریبونی برای اعتراض مجدد به عملکرد علی خامنهای تبدیل کرد.
به گزارش کلمه، این عضو دربند شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به دنبال انتشار نامه ۹ دی ماه خطاب به علی خامنهای به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به دادگاه احضار شده بود، پیشتر اعلام کرده بود به دلیل غیر قانونی دانستن دادگاه انقلاب و به رسمیت نشناختن آن از حضور در جلسه دادگاه خودداری می کند. اما ماموران زندان اوین روز ۲۹ فروردین ماه به بهانه انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان جهت مداوای بیماری قلبی، قدیانی را از بند ۳۵۰ خارج کردند و به دادگاه بردند.
با این حال آقای قدیانی ضمن اعتراض شدید به این شیوه فریبکارانه که به دستور مقامات قضایی به کار گرفته شده بود، بیاعتنا به حیرت و عصبانیت شدید قاضی مقیسه، جلسه دادگاه را به جلسه محاکمه متقابل دستگاه قضایی و مسئولان حاکمیت فعلی، و تریبونی برای اعتراض مجدد به عملکرد رهبری تبدیل کرد.
بر اساس این گزارش، در ابتدای جلسه دادگاه که بدون حضور وکیل برگزار میشد، ابوالفضل قدیانی خطاب به مقیسه قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب گفته است: «این دادگاه غیر قانونی است، شما هم غیر قانونی و قانونشکن هستی و با برگزاری این دادگاه مرتکب فعل مجرمانه شدهای و مطمئن باش روزی به همین جهت محاکمه خواهی شد.»
قدیانی در پاسخ به این گفته قاضی مقیسه که «به هر حال شما متهم هستید و من موظفم اتهام علیه تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری را به شما تفهیم کنم» نیز تصریح کرده است: «بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنهای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکروب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی ۳ هزار میلیاردی رخ داده اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی ۳ هزار میلیاری می خواهد که قضیه را کش ندهند.»
وی ادامه داده: «آقای خامنهای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکردهام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند.»
این زندانی سیاسی در پاسخ به قاضی مقیسه که همین سخنان را مصداق توهین به رهبری دانسته بود نیز گفته است: «متاسفانه شما به عنوان رییس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد، آقای صادق لاریجانی که قاضی القضات این مملکت است می گوید افتخار می کنم که امر بر و فرمانبردار رهبری هستم. شما اگر خود را مسلمان می دانید حتما خبر دارید که دادگاه امیرالمومنین و آن یهودی چطور برگزار شد، وقتی قاضی علی (ع) را با کنیه خطاب کرد، علی (ع) اعتراض کرد که عدالت و مساوات را میان او و یک یهودی رعایت کند و اما آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمانبر رهبری میداند، میتواند آقای خامنهای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟»
ابوالفضل قدیانی در پایان دادگاه هم خاطرنشان کرده است: «من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید. اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد. من اگر چه شما را غیر قانونی می دانم اما صورت جلسه دادگاه را امضا می کنم تا بدانید این اظهارات در به اصطلاح دادگاه شما که با توسل به فریب و توطئه تشکیل داده اید بیان شده است.»
گفتنی است ابوالفضل قدیانی زندانی سیاسی ۶۷ ساله هم اینک به اتهام توهین به رهبری در حال گذراندن محکومیت ۳ ساله خود در بند ۳۵۰ اوین است.
ویروس «وایپر» به صنعت نفت حمله کرد
ایسنا: روز گذشته (یکشنبه) یک حمله سایبری به سایت اینترنتی وزارت نفت و برخی شرکتهای تابعه آن انجام شد که ظاهرا این اتفاق تنها مربوط به سایتهای وزارت نفت نبوده و برخی از سایتهای صنعتی را هم شامل شده است.
گفته میشود این حمله سایبری که از اسفند ۹۰ دراین حوزه اتفاق افتاده و در روز گذشته به اوج خود رسیده ناشی از ورود ویروسی به نام «وایپر» است که اطلاعات برخی از رایانههای این شرکتها را پاک کرده است.
یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت نفت با تایید ایجاد مشکل فنی در رایانههای برخی از سازمانهای تابعه ارائه اطلاعات دقیق در این زمینه را به آیندهای نزدیک موکول کرد.
در این زمینه یک کارشناس امنیت شبکه به ایسنا گفت: ممکن است این اتفاق به وسیله ویروس «وایپر» انجام شده است، البته با توجه به اینکه تعدادی از کامپیوترها و سرورها به یکباره دچار مشکل شدهاند این احتمال که یک حمله سازماندهی شده سایبری نیز باشد وجود دارد.
او البته اظهار کرد که تاکنون این موضوع قطعی نشده است و منتظریم تا نتیجه قطعی اعلام شود.
وی همچنین خبرداد: این ویروس که میتواند اطلاعات را بدون بازگشت در کامپیوترها پاک کند و سرورها را از کار بیاندازد، علاوه بر وزارت نفت در برخی از سایتهای صنعتی دیگر نیز گزارش شده است.
این کارشناس امنیت شبکه در پاسخ به این سوال که چرا با توجه به سابقه موضوع در سال گذشته، اقدام خاصی برای مقابله با چنین حملههایی نشده است، گفت: با توجه به اینکه سال گذشته اطلاعات کافی در این زمینه در دسترس نبود، نتیجه خاصی حاصل نشد ولی این احتمال وجود دارد که فعالیت ویروس «وایپر» برنامهریزی شده باشد چراکه به تدریج کار خود را شروع کرد تا زمانی که تعداد زیادی از کامپیوترها و سرورها را آلوده کند و یکباره کلیه آنها را از کار بیندازد.
به گفته وی تاکنون هیچ کدام از آنتیویروسهای خارجی و سازمانها رصدکننده امنیت اینترنت گزارشی در این خصوص منتشر نکردهاند. ضمن اینکه شبکه انرژی نفت ایران (شانا) نیز دیروز با همین مشکل مواجه بوده است.
وی با اعلام اینکه اگر وضعیت پیش آمده به دلیل ویروس باشد راه مقابله و مسدود کردن آن وجود دارد، گفت: اگر حمله سایبری باشد به دلیل گستردگی آن به دلیل آنکه هدفهای بزرگتری مدنظر دارد، کار کمی سخت میشود.
گفته میشود پلیس فتا نیز برای بررسی بیشتر این موضوع وارد عملیات شده است.
ایسنا: روز گذشته (یکشنبه) یک حمله سایبری به سایت اینترنتی وزارت نفت و برخی شرکتهای تابعه آن انجام شد که ظاهرا این اتفاق تنها مربوط به سایتهای وزارت نفت نبوده و برخی از سایتهای صنعتی را هم شامل شده است.
گفته میشود این حمله سایبری که از اسفند ۹۰ دراین حوزه اتفاق افتاده و در روز گذشته به اوج خود رسیده ناشی از ورود ویروسی به نام «وایپر» است که اطلاعات برخی از رایانههای این شرکتها را پاک کرده است.
یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت نفت با تایید ایجاد مشکل فنی در رایانههای برخی از سازمانهای تابعه ارائه اطلاعات دقیق در این زمینه را به آیندهای نزدیک موکول کرد.
در این زمینه یک کارشناس امنیت شبکه به ایسنا گفت: ممکن است این اتفاق به وسیله ویروس «وایپر» انجام شده است، البته با توجه به اینکه تعدادی از کامپیوترها و سرورها به یکباره دچار مشکل شدهاند این احتمال که یک حمله سازماندهی شده سایبری نیز باشد وجود دارد.
او البته اظهار کرد که تاکنون این موضوع قطعی نشده است و منتظریم تا نتیجه قطعی اعلام شود.
وی همچنین خبرداد: این ویروس که میتواند اطلاعات را بدون بازگشت در کامپیوترها پاک کند و سرورها را از کار بیاندازد، علاوه بر وزارت نفت در برخی از سایتهای صنعتی دیگر نیز گزارش شده است.
این کارشناس امنیت شبکه در پاسخ به این سوال که چرا با توجه به سابقه موضوع در سال گذشته، اقدام خاصی برای مقابله با چنین حملههایی نشده است، گفت: با توجه به اینکه سال گذشته اطلاعات کافی در این زمینه در دسترس نبود، نتیجه خاصی حاصل نشد ولی این احتمال وجود دارد که فعالیت ویروس «وایپر» برنامهریزی شده باشد چراکه به تدریج کار خود را شروع کرد تا زمانی که تعداد زیادی از کامپیوترها و سرورها را آلوده کند و یکباره کلیه آنها را از کار بیندازد.
به گفته وی تاکنون هیچ کدام از آنتیویروسهای خارجی و سازمانها رصدکننده امنیت اینترنت گزارشی در این خصوص منتشر نکردهاند. ضمن اینکه شبکه انرژی نفت ایران (شانا) نیز دیروز با همین مشکل مواجه بوده است.
وی با اعلام اینکه اگر وضعیت پیش آمده به دلیل ویروس باشد راه مقابله و مسدود کردن آن وجود دارد، گفت: اگر حمله سایبری باشد به دلیل گستردگی آن به دلیل آنکه هدفهای بزرگتری مدنظر دارد، کار کمی سخت میشود.
گفته میشود پلیس فتا نیز برای بررسی بیشتر این موضوع وارد عملیات شده است.
ویروس «وایپر» به صنعت نفت حمله کرد
ایسنا: روز گذشته (یکشنبه) یک حمله سایبری به سایت اینترنتی وزارت نفت و برخی شرکتهای تابعه آن انجام شد که ظاهرا این اتفاق تنها مربوط به سایتهای وزارت نفت نبوده و برخی از سایتهای صنعتی را هم شامل شده است.
گفته میشود این حمله سایبری که از اسفند ۹۰ دراین حوزه اتفاق افتاده و در روز گذشته به اوج خود رسیده ناشی از ورود ویروسی به نام «وایپر» است که اطلاعات برخی از رایانههای این شرکتها را پاک کرده است.
یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت نفت با تایید ایجاد مشکل فنی در رایانههای برخی از سازمانهای تابعه ارائه اطلاعات دقیق در این زمینه را به آیندهای نزدیک موکول کرد.
در این زمینه یک کارشناس امنیت شبکه به ایسنا گفت: ممکن است این اتفاق به وسیله ویروس «وایپر» انجام شده است، البته با توجه به اینکه تعدادی از کامپیوترها و سرورها به یکباره دچار مشکل شدهاند این احتمال که یک حمله سازماندهی شده سایبری نیز باشد وجود دارد.
او البته اظهار کرد که تاکنون این موضوع قطعی نشده است و منتظریم تا نتیجه قطعی اعلام شود.
وی همچنین خبرداد: این ویروس که میتواند اطلاعات را بدون بازگشت در کامپیوترها پاک کند و سرورها را از کار بیاندازد، علاوه بر وزارت نفت در برخی از سایتهای صنعتی دیگر نیز گزارش شده است.
این کارشناس امنیت شبکه در پاسخ به این سوال که چرا با توجه به سابقه موضوع در سال گذشته، اقدام خاصی برای مقابله با چنین حملههایی نشده است، گفت: با توجه به اینکه سال گذشته اطلاعات کافی در این زمینه در دسترس نبود، نتیجه خاصی حاصل نشد ولی این احتمال وجود دارد که فعالیت ویروس «وایپر» برنامهریزی شده باشد چراکه به تدریج کار خود را شروع کرد تا زمانی که تعداد زیادی از کامپیوترها و سرورها را آلوده کند و یکباره کلیه آنها را از کار بیندازد.
به گفته وی تاکنون هیچ کدام از آنتیویروسهای خارجی و سازمانها رصدکننده امنیت اینترنت گزارشی در این خصوص منتشر نکردهاند. ضمن اینکه شبکه انرژی نفت ایران (شانا) نیز دیروز با همین مشکل مواجه بوده است.
وی با اعلام اینکه اگر وضعیت پیش آمده به دلیل ویروس باشد راه مقابله و مسدود کردن آن وجود دارد، گفت: اگر حمله سایبری باشد به دلیل گستردگی آن به دلیل آنکه هدفهای بزرگتری مدنظر دارد، کار کمی سخت میشود.
گفته میشود پلیس فتا نیز برای بررسی بیشتر این موضوع وارد عملیات شده است.
ایسنا: روز گذشته (یکشنبه) یک حمله سایبری به سایت اینترنتی وزارت نفت و برخی شرکتهای تابعه آن انجام شد که ظاهرا این اتفاق تنها مربوط به سایتهای وزارت نفت نبوده و برخی از سایتهای صنعتی را هم شامل شده است.
گفته میشود این حمله سایبری که از اسفند ۹۰ دراین حوزه اتفاق افتاده و در روز گذشته به اوج خود رسیده ناشی از ورود ویروسی به نام «وایپر» است که اطلاعات برخی از رایانههای این شرکتها را پاک کرده است.
یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت نفت با تایید ایجاد مشکل فنی در رایانههای برخی از سازمانهای تابعه ارائه اطلاعات دقیق در این زمینه را به آیندهای نزدیک موکول کرد.
در این زمینه یک کارشناس امنیت شبکه به ایسنا گفت: ممکن است این اتفاق به وسیله ویروس «وایپر» انجام شده است، البته با توجه به اینکه تعدادی از کامپیوترها و سرورها به یکباره دچار مشکل شدهاند این احتمال که یک حمله سازماندهی شده سایبری نیز باشد وجود دارد.
او البته اظهار کرد که تاکنون این موضوع قطعی نشده است و منتظریم تا نتیجه قطعی اعلام شود.
وی همچنین خبرداد: این ویروس که میتواند اطلاعات را بدون بازگشت در کامپیوترها پاک کند و سرورها را از کار بیاندازد، علاوه بر وزارت نفت در برخی از سایتهای صنعتی دیگر نیز گزارش شده است.
این کارشناس امنیت شبکه در پاسخ به این سوال که چرا با توجه به سابقه موضوع در سال گذشته، اقدام خاصی برای مقابله با چنین حملههایی نشده است، گفت: با توجه به اینکه سال گذشته اطلاعات کافی در این زمینه در دسترس نبود، نتیجه خاصی حاصل نشد ولی این احتمال وجود دارد که فعالیت ویروس «وایپر» برنامهریزی شده باشد چراکه به تدریج کار خود را شروع کرد تا زمانی که تعداد زیادی از کامپیوترها و سرورها را آلوده کند و یکباره کلیه آنها را از کار بیندازد.
به گفته وی تاکنون هیچ کدام از آنتیویروسهای خارجی و سازمانها رصدکننده امنیت اینترنت گزارشی در این خصوص منتشر نکردهاند. ضمن اینکه شبکه انرژی نفت ایران (شانا) نیز دیروز با همین مشکل مواجه بوده است.
وی با اعلام اینکه اگر وضعیت پیش آمده به دلیل ویروس باشد راه مقابله و مسدود کردن آن وجود دارد، گفت: اگر حمله سایبری باشد به دلیل گستردگی آن به دلیل آنکه هدفهای بزرگتری مدنظر دارد، کار کمی سخت میشود.
گفته میشود پلیس فتا نیز برای بررسی بیشتر این موضوع وارد عملیات شده است.
۱۳۹۱ اردیبهشت ۳, یکشنبه
بازداشت دو دانشجوی مقیم خارج هنگام بازگشت به ایران
خبرگزاری هرانا – بهزاد طالبی و میترا رستمی گرجی دو دانشجوی ایرانی مقیم بلژیک هنگام ورود به کشور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهزاد طالبی و میترا رستمی گرجی هردو دانشجوی ارشد معماری در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ از مرز هوایی وارد خاک ایران شدند. مامورین امنیتی در فرودگاه پاسپورت ایشان را ضبط و هردو را به اداره اطلاعات در خیابان پاسداران و سپس دادسرا ارجاع دادند.
در دادسرا بهزاد طالبی به اتهام اهانت به رهبری و شرکت در تجمعات سال ۸۸ و۸۹ و همکاری در برگزاری تجمع اعتراضی به قصد خدشه به چهره جمهوری اسلامی بازداشت شدند و همچنین نامزد ایشان میترا رستمی گرجی به اتهام توهین به رهبری و شرکت در مراسم یادبود محمد مختاری تحت بازجویی قرار گرفتند.
میترا رستمی گنجی پس از چندی با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد ولی بهزاد طالبی همچنان بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد.
شایان ذکر است هر دو این دوستان از هم دانشگاهیهای محمد مختاری در دانشگاه شاهرود بودند.
بهزاد طالبی از فعالین دانشجویی و بازداشتیهای سال ۸۸ است که در آن سال به حبس تعلیقی و شلاق محکوم میشود که پس از اجرای حکم شلاق آزاد میگردد.
خبرگزاری هرانا – بهزاد طالبی و میترا رستمی گرجی دو دانشجوی ایرانی مقیم بلژیک هنگام ورود به کشور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهزاد طالبی و میترا رستمی گرجی هردو دانشجوی ارشد معماری در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ از مرز هوایی وارد خاک ایران شدند. مامورین امنیتی در فرودگاه پاسپورت ایشان را ضبط و هردو را به اداره اطلاعات در خیابان پاسداران و سپس دادسرا ارجاع دادند.
در دادسرا بهزاد طالبی به اتهام اهانت به رهبری و شرکت در تجمعات سال ۸۸ و۸۹ و همکاری در برگزاری تجمع اعتراضی به قصد خدشه به چهره جمهوری اسلامی بازداشت شدند و همچنین نامزد ایشان میترا رستمی گرجی به اتهام توهین به رهبری و شرکت در مراسم یادبود محمد مختاری تحت بازجویی قرار گرفتند.
میترا رستمی گنجی پس از چندی با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد ولی بهزاد طالبی همچنان بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد.
شایان ذکر است هر دو این دوستان از هم دانشگاهیهای محمد مختاری در دانشگاه شاهرود بودند.
بهزاد طالبی از فعالین دانشجویی و بازداشتیهای سال ۸۸ است که در آن سال به حبس تعلیقی و شلاق محکوم میشود که پس از اجرای حکم شلاق آزاد میگردد.
انتقال گروهی از زندانیان قزل حصار برای اعدام
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز یکشنبه 3 اردیبهشت ماه حداقل 3 زندانی از واحد 2 زندان زندان قزل حصار کرج جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.زندانیان که برای اجرای حکم اعدام منتقل شدند جوان می باشند و سنین آنها بین 24 الی 27 ساله هستند.
اکثریت زندانیان واحد 2 زندان قزل حصار کرج محکوم به اعدام هستند.
اسامی تعدادی از زندانیان که به سلولها انفرادی جهت اجرای حکم اعدام منتقل شدند به قرار زیر می باشد:
1- زندانی علی شکوهی 26 ساله از سالن 3 زندان قزل حصار کرج و نزدیگ به 1 سال است که در زندان می باشد او به جرم داشتن 25 گرم مواد مخدر شیشه محکوم به اعدام شده است.
2- زندانی هادی خان زاده 27 ساله از سلول 1 سالن 3 واحد 2 زندان قزل حصار و بیش از 13 ماه در زندان بسر می برد.
3- حسین باقری 24 ساله از سالن 7 (سالن جوانان) واحد 2 زندان قزل حصار بیش از 1 سال در زندان بسر می برد.
موج جدید اعدام ها که بسرعت غیر قابل تصوری رو به افزایش می باشد و تنها در طی هفتۀ گذشته 11 نفر بنابه اعلام رسمی رسانه های حکومتی اعدام شدند که 3 نفر از آنها در مرودشت و شاهرود در ملاء عام به دار آویخته شدند.
سیاست اعدام و سرکوب خونین مردم و زندانیان سیاسی توسط علی خامنه ای ولی فقیه رژیم تعین می شود و از طریق رئیس منصوب وی در قوۀ قضاییه صادق لاریجانی که از جنایتکاران علیه بشریت می باشد تایید و دستور اجرای آن صادر می شود.هدف از این اعدام های گروهی و در ملاء عام ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، موج جدید اعدام ها در ایران که به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد.
3 اردیبهشت 1391 برابر با 22 آپریل2012
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز یکشنبه 3 اردیبهشت ماه حداقل 3 زندانی از واحد 2 زندان زندان قزل حصار کرج جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.زندانیان که برای اجرای حکم اعدام منتقل شدند جوان می باشند و سنین آنها بین 24 الی 27 ساله هستند.
اکثریت زندانیان واحد 2 زندان قزل حصار کرج محکوم به اعدام هستند.
اسامی تعدادی از زندانیان که به سلولها انفرادی جهت اجرای حکم اعدام منتقل شدند به قرار زیر می باشد:
1- زندانی علی شکوهی 26 ساله از سالن 3 زندان قزل حصار کرج و نزدیگ به 1 سال است که در زندان می باشد او به جرم داشتن 25 گرم مواد مخدر شیشه محکوم به اعدام شده است.
2- زندانی هادی خان زاده 27 ساله از سلول 1 سالن 3 واحد 2 زندان قزل حصار و بیش از 13 ماه در زندان بسر می برد.
3- حسین باقری 24 ساله از سالن 7 (سالن جوانان) واحد 2 زندان قزل حصار بیش از 1 سال در زندان بسر می برد.
موج جدید اعدام ها که بسرعت غیر قابل تصوری رو به افزایش می باشد و تنها در طی هفتۀ گذشته 11 نفر بنابه اعلام رسمی رسانه های حکومتی اعدام شدند که 3 نفر از آنها در مرودشت و شاهرود در ملاء عام به دار آویخته شدند.
سیاست اعدام و سرکوب خونین مردم و زندانیان سیاسی توسط علی خامنه ای ولی فقیه رژیم تعین می شود و از طریق رئیس منصوب وی در قوۀ قضاییه صادق لاریجانی که از جنایتکاران علیه بشریت می باشد تایید و دستور اجرای آن صادر می شود.هدف از این اعدام های گروهی و در ملاء عام ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، موج جدید اعدام ها در ایران که به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد.
3 اردیبهشت 1391 برابر با 22 آپریل2012
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
مصطفی صابر: مذاکرات اتمی در استانبول: موسم سرکشیدن جام زهر؟!
جمعه, 25 فروردین 1391 ساعت 17:29 مقالات رسیده - آرشیو مقالات مصطفی صابر
انترناسیونال ۴۴۸
مذاکرات جمهوری اسلامی و گروه "پنج بعلاوه یک"، فردا شنبه ۲۶ فروردین در استانبول آغاز خواهد شد. به حکم شرایط بین المللی، منطقه ای و اوضاع ایران و بنا به شواهد موجود، این مذاکرات حساسیت ویژه ای داشته و میتواند از نمونه های مشابه قبلی متفاوت باشد. چنانکه این تصور و انتظار را بعضا بوجود آورده که احتمالا خامنه ای در حال مزمزه کردن "جام زهر" و کوتاه آمدن در برابر غرب است. مفسران ایرانی به مقامات جمهوری اسلامی یادآور میشوند که اشتباه پایان ندادن به جنگ با عراق بعد از فتح خرمشهر را بیاد داشته باشند و بیش از این سرسختی نکنند. مفسران غربی از این میگویند که چگونه اسرائیل فعلا فتیله حمله نظامی را پایین کشیده و غرب حاضر است شعار رژیم اسلامی مبنی بر "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" را، کاملا بپذیرد. مشروط بر اینکه جمهوری اسلامی غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف ساخته و در مورد فعالیت های هسته ای اش "شفاف سازی" کند. حتی مقامات روسی هم به جمهوری اسلامی یادآور میشوند که اشتباهات صدام را مرتکب نشوند و خطر را جدی بگیرند.
این انتظارات را رفتارهای خود جمهوری اسلامی بنوعی تایید و تشدید میکند. از جمله عقب نشینی رژیم از رجزخوانی علیه اردوغان و خواست مضحک تغییر محل کنفرانس از استانبول به دمشق و بغداد و یا تلاشهای خامنه ای برای حفظ وحدت درونی در آستانه این مذاکرات (از جمله گرفتن عکس وحدت با رفسنجانی و احمدی نژاد در جریان دیدار با اعضای "مجمع تشخیص مصلحت"، یا دخالت برای تغییر یکشبه رای منفی کمیسیون بودجه مجلس در قبال بودجه احمدی نژاد) نشان میدهد که این مذاکرات برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژه ای دارد. آشکار است که تحریم های اقتصادی و بویژه بیرون انداختن بانک مرکزی ایران از سیستم بانکی و بیمه جهانی و همینطور تحریم خرید نفت جمهوری اسلامی را تحت فشار زیادی قرار داده است. اینکه احمدی نژاد میگوید "آنقدر ذخیره ارزی داریم که تا سه سال هم نفت نفروشیم کشور بخوبی اداره میشود"، بیش از آنکه نشان از موقعیت اقتصادی محکم رژیم باشد، حاکی از اوضاع وخیم آن و میزان فزاینده فشارها بر رژیم است. بویژه آنچه که برای رژیم اسلامی بسیار ترسناک و مخاطره آمیز است به خیابان آمدن کارگران و مردم علیه گرانی و بیکار و فلاکت بی حد و حصر فعلی است. امری که شواهد آن در اعتراضات گسترده کارگری و در مواردی نظیر بالا بردن پلاکارد "ما جوانان بیکاریم" توسط یک دختر جوان در سخنرانی احمدی نژاد در بندر عباس عیان است. به خیابان آمدنی که اینبار به مراتب فراتر از انقلاب ۸۸ خواهد رفت.
اما آیا با همه این اوصاف خامنه ای واقعا آماده سر کشیدن جام زهر نیست؟ بنظرم خامنه ای همیشه آماده بوده است. مشکل او اما همواره این بوده و هست که بعد از سر کشیدن جام و حرکت بسوی نرمال کردن رابطه با غرب، آیا جمهوری اسلامی میتواند پا برجا بماند یا نه. او همیشه جام کذایی را مزمزه کرده و هر بار به این نتیجه رسده که فعلا وقت سر کشیدن نیست و برعکس شانس بقایش در حفظ حالت تخاصمی با غرب و کوبیدن بر غرب ستیزی و آمریکا ستیزی مشخصه اسلام سیاسی است. آیا اینبار چیزی عوض شده که خامنه ای به نتیجه متفاوتی برسد؟
آنچه که در معادله قدیمی دعوای غرب و جمهوری اسلامی (که محمل و شاخص آن "مساله هسته ای" است) بطور واقعی فرق کرده، کل تحولات جهانی و منطقه ای دو سه سال اخیر است که کلید شروع آنرا اتفاقا انقلاب ۸۸ (۲۰۰۹) ایران زد. تحولاتی که پایه مادی آن یک بحران اقتصادی عمیق جهانی است که هنوز ادامه دارد و همچون گردبادی هرآن ممکن است دوباره اوج بگیرد و کل جهان سرمایه داری را درهم بپیچد. تحولاتی که در قدم اول به سال طوفانی ۲۰۱۱ و انقلابات در خاورمیانه و آفریقا و جنبش ضد کاپیتالیستی ۹۹ درصدی ها در غرب منجر شده و تعادل قوای سیاسی را در جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه تغییر داده است. یک بازنده بزرگ این تحولات اسلام سیاسی نوع جمهوری اسلامی و حمس و حزب الله بوده است. غرب میخواهد بر این متن جمهوری اسلامی را به یک نقطه سازش جدید بکشاند و اسلام سیاسی را رام کند و در چهارچوبه سیاستهای خود مستحیل کند. این تحول برای غرب و کل بورژوازی جهانی از نقطه نظر یافتن الگوهای حکومتی قابل دوام در خاورمیانه بعد از سال طوفانی ۲۰۱۱ فوق العاده مهم است. چرا که همه کس میداند نه انقلاب در مصر و تونس کاملا تمام شده، نه الگوی حکومتی پایداری در این کشورها برقرار است و نه خطر گسترش انقلابات و جنبش های انقلابی در منطقه و سایر نقاط جهان و حتی خود غرب فروکش کرده است. در یک کلام خاورمیانه و مشخصا ایران نقطه شروع یک وضعیت جدید در جهان بود و بورژوازی جهانی برای مهار و کنترل این وضعیت جدید نیاز دارد که بویژه اوضاع با ثبات و قابل دوامی در ایران ایجاد کند. غرب فعلا ایجاد این اوضاع باثبات را استحاله جمهوری اسلامی و هرس کردن چنگ و دندان ضدغربی و ضد آمریکایی آن میداند. نزدیک شدن جمهوری اسلامی به الگویی نظیر اسلام ترکیه ظاهرا آن چیزی است که فعلا در ته ذهن بورژوازی غرب عمل میکند. اینکه خود این تا چه حد یک توهم است، بماند. اما از آنسو بقای جمهوری اسلامی بشکل فعلی بعنوان "عامل بی ثبات کردن منطقه" و بسیار مهمتر بعنوان عامل اصلی بقای خطر یک انقلاب دیگر در ایران برای بورژوازی جهانی مخاطره آمیز و غیر قابل قبول است. تحریم های شدید اقتصادی و سیاسی و حتی تهدیدات نظامی و "روی میز بودن همه گزینه ها" توسط غرب اساسا همین سیاست را دنبال میکند و این بسیار جدی است. این آن وضعیتی است که خامنه ای را مقابل یک تصمیم سرنوشت ساز قرار میدهد.
اما خامنه ای بخوبی میداند که سیاست غرب متکی بر یک توهم است. بخوبی میداند که سر کشیدن جام زهر همان و رفتن به موزه جنایات تاریخ همان. زیرا که دقیقا همان انقلابی که غرب از آن میترسد با کوتاه آمدن جمهوری اسلامی در مقابل غرب فضای بیشتری بر عرض اندام پیدا خواهد کرد و در جایی که غرب فکر میکند متوقف نخواهد شد. همانطور که قبلا هم گفته ایم دوستی با غرب برای جمهوری اسلامی حکم "بوسه مرگ" دارد. تمام تحولات طوفانی سه سال اخیر هم مرگ آور بودن این بوسه را تخفیف نداده بلکه بمراتب آنرا تشدید کرده است. جمهوری اسلامی که هر گوشه آن یک ساز میزند، بشدت مورد نفرت مردم است، صرفا به زور سرنیزه اسلام و تازه آنهم به زحمت خود را آن بالا نگاه داشته است به مجرد آنکه کمترین مصالحه و سازشی با غرب کند، بمجرد آنکه ذره ای از اسلام اش کوتاه بیاید، اولا از درون خواهد پاشید و ثانیا مردم هم یک لحظه در استفاده از فرصت و پاک کردن کل این بساط خون و کثافت و اسلام تردید نخواهند کرد. لذا خامنه ای کوتاه نخواهد آمد چرا که از نظر او این یک خودکشی سیاسی است. او به بازی سی ساله ادامه خواهد داد و حداکثر تلاش خواهد کرد پرده ها و دیالوگهای جدیدی به این نمایش اضافه کند. مثلا چه بسی جام زهر را در دست بگیرد و حتی آنرا جهت استفاده تبلیغاتی جلوی دوربین ها مزمزه هم بکند. اما نهایتا سر نخواهد کشید.
دعوای غرب و جمهوری اسلامی متاسفانه ادامه خواهد داشت و قربانیان این وضع کارگران و زنان و جوانان ایران هستند و سرانجام همانا این مردم ایران هستند که باید به این داستان وحشت فلاکت و عقبگرد و جهل که بیک معنی داستان زندگی جمهوری اسلامی بوده است پایان دهند. دقیقا همان چیزی که غرب و جمهوری اسلامی هردو از آن وحشت دارند و هریک به شیوه خود در تلاش برای مهار آن هستند، جواب واقعی اوضاع ایران است. یعنی انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت بلافصل و مستقیم شهروندان و ساختن یک جامعه آزاد و برابر سوسیالیستی. (۱۲ آپریل ۲۰۱۲)
جمعه, 25 فروردین 1391 ساعت 17:29 مقالات رسیده - آرشیو مقالات مصطفی صابر
انترناسیونال ۴۴۸
مذاکرات جمهوری اسلامی و گروه "پنج بعلاوه یک"، فردا شنبه ۲۶ فروردین در استانبول آغاز خواهد شد. به حکم شرایط بین المللی، منطقه ای و اوضاع ایران و بنا به شواهد موجود، این مذاکرات حساسیت ویژه ای داشته و میتواند از نمونه های مشابه قبلی متفاوت باشد. چنانکه این تصور و انتظار را بعضا بوجود آورده که احتمالا خامنه ای در حال مزمزه کردن "جام زهر" و کوتاه آمدن در برابر غرب است. مفسران ایرانی به مقامات جمهوری اسلامی یادآور میشوند که اشتباه پایان ندادن به جنگ با عراق بعد از فتح خرمشهر را بیاد داشته باشند و بیش از این سرسختی نکنند. مفسران غربی از این میگویند که چگونه اسرائیل فعلا فتیله حمله نظامی را پایین کشیده و غرب حاضر است شعار رژیم اسلامی مبنی بر "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" را، کاملا بپذیرد. مشروط بر اینکه جمهوری اسلامی غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف ساخته و در مورد فعالیت های هسته ای اش "شفاف سازی" کند. حتی مقامات روسی هم به جمهوری اسلامی یادآور میشوند که اشتباهات صدام را مرتکب نشوند و خطر را جدی بگیرند.
این انتظارات را رفتارهای خود جمهوری اسلامی بنوعی تایید و تشدید میکند. از جمله عقب نشینی رژیم از رجزخوانی علیه اردوغان و خواست مضحک تغییر محل کنفرانس از استانبول به دمشق و بغداد و یا تلاشهای خامنه ای برای حفظ وحدت درونی در آستانه این مذاکرات (از جمله گرفتن عکس وحدت با رفسنجانی و احمدی نژاد در جریان دیدار با اعضای "مجمع تشخیص مصلحت"، یا دخالت برای تغییر یکشبه رای منفی کمیسیون بودجه مجلس در قبال بودجه احمدی نژاد) نشان میدهد که این مذاکرات برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژه ای دارد. آشکار است که تحریم های اقتصادی و بویژه بیرون انداختن بانک مرکزی ایران از سیستم بانکی و بیمه جهانی و همینطور تحریم خرید نفت جمهوری اسلامی را تحت فشار زیادی قرار داده است. اینکه احمدی نژاد میگوید "آنقدر ذخیره ارزی داریم که تا سه سال هم نفت نفروشیم کشور بخوبی اداره میشود"، بیش از آنکه نشان از موقعیت اقتصادی محکم رژیم باشد، حاکی از اوضاع وخیم آن و میزان فزاینده فشارها بر رژیم است. بویژه آنچه که برای رژیم اسلامی بسیار ترسناک و مخاطره آمیز است به خیابان آمدن کارگران و مردم علیه گرانی و بیکار و فلاکت بی حد و حصر فعلی است. امری که شواهد آن در اعتراضات گسترده کارگری و در مواردی نظیر بالا بردن پلاکارد "ما جوانان بیکاریم" توسط یک دختر جوان در سخنرانی احمدی نژاد در بندر عباس عیان است. به خیابان آمدنی که اینبار به مراتب فراتر از انقلاب ۸۸ خواهد رفت.
اما آیا با همه این اوصاف خامنه ای واقعا آماده سر کشیدن جام زهر نیست؟ بنظرم خامنه ای همیشه آماده بوده است. مشکل او اما همواره این بوده و هست که بعد از سر کشیدن جام و حرکت بسوی نرمال کردن رابطه با غرب، آیا جمهوری اسلامی میتواند پا برجا بماند یا نه. او همیشه جام کذایی را مزمزه کرده و هر بار به این نتیجه رسده که فعلا وقت سر کشیدن نیست و برعکس شانس بقایش در حفظ حالت تخاصمی با غرب و کوبیدن بر غرب ستیزی و آمریکا ستیزی مشخصه اسلام سیاسی است. آیا اینبار چیزی عوض شده که خامنه ای به نتیجه متفاوتی برسد؟
آنچه که در معادله قدیمی دعوای غرب و جمهوری اسلامی (که محمل و شاخص آن "مساله هسته ای" است) بطور واقعی فرق کرده، کل تحولات جهانی و منطقه ای دو سه سال اخیر است که کلید شروع آنرا اتفاقا انقلاب ۸۸ (۲۰۰۹) ایران زد. تحولاتی که پایه مادی آن یک بحران اقتصادی عمیق جهانی است که هنوز ادامه دارد و همچون گردبادی هرآن ممکن است دوباره اوج بگیرد و کل جهان سرمایه داری را درهم بپیچد. تحولاتی که در قدم اول به سال طوفانی ۲۰۱۱ و انقلابات در خاورمیانه و آفریقا و جنبش ضد کاپیتالیستی ۹۹ درصدی ها در غرب منجر شده و تعادل قوای سیاسی را در جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه تغییر داده است. یک بازنده بزرگ این تحولات اسلام سیاسی نوع جمهوری اسلامی و حمس و حزب الله بوده است. غرب میخواهد بر این متن جمهوری اسلامی را به یک نقطه سازش جدید بکشاند و اسلام سیاسی را رام کند و در چهارچوبه سیاستهای خود مستحیل کند. این تحول برای غرب و کل بورژوازی جهانی از نقطه نظر یافتن الگوهای حکومتی قابل دوام در خاورمیانه بعد از سال طوفانی ۲۰۱۱ فوق العاده مهم است. چرا که همه کس میداند نه انقلاب در مصر و تونس کاملا تمام شده، نه الگوی حکومتی پایداری در این کشورها برقرار است و نه خطر گسترش انقلابات و جنبش های انقلابی در منطقه و سایر نقاط جهان و حتی خود غرب فروکش کرده است. در یک کلام خاورمیانه و مشخصا ایران نقطه شروع یک وضعیت جدید در جهان بود و بورژوازی جهانی برای مهار و کنترل این وضعیت جدید نیاز دارد که بویژه اوضاع با ثبات و قابل دوامی در ایران ایجاد کند. غرب فعلا ایجاد این اوضاع باثبات را استحاله جمهوری اسلامی و هرس کردن چنگ و دندان ضدغربی و ضد آمریکایی آن میداند. نزدیک شدن جمهوری اسلامی به الگویی نظیر اسلام ترکیه ظاهرا آن چیزی است که فعلا در ته ذهن بورژوازی غرب عمل میکند. اینکه خود این تا چه حد یک توهم است، بماند. اما از آنسو بقای جمهوری اسلامی بشکل فعلی بعنوان "عامل بی ثبات کردن منطقه" و بسیار مهمتر بعنوان عامل اصلی بقای خطر یک انقلاب دیگر در ایران برای بورژوازی جهانی مخاطره آمیز و غیر قابل قبول است. تحریم های شدید اقتصادی و سیاسی و حتی تهدیدات نظامی و "روی میز بودن همه گزینه ها" توسط غرب اساسا همین سیاست را دنبال میکند و این بسیار جدی است. این آن وضعیتی است که خامنه ای را مقابل یک تصمیم سرنوشت ساز قرار میدهد.
اما خامنه ای بخوبی میداند که سیاست غرب متکی بر یک توهم است. بخوبی میداند که سر کشیدن جام زهر همان و رفتن به موزه جنایات تاریخ همان. زیرا که دقیقا همان انقلابی که غرب از آن میترسد با کوتاه آمدن جمهوری اسلامی در مقابل غرب فضای بیشتری بر عرض اندام پیدا خواهد کرد و در جایی که غرب فکر میکند متوقف نخواهد شد. همانطور که قبلا هم گفته ایم دوستی با غرب برای جمهوری اسلامی حکم "بوسه مرگ" دارد. تمام تحولات طوفانی سه سال اخیر هم مرگ آور بودن این بوسه را تخفیف نداده بلکه بمراتب آنرا تشدید کرده است. جمهوری اسلامی که هر گوشه آن یک ساز میزند، بشدت مورد نفرت مردم است، صرفا به زور سرنیزه اسلام و تازه آنهم به زحمت خود را آن بالا نگاه داشته است به مجرد آنکه کمترین مصالحه و سازشی با غرب کند، بمجرد آنکه ذره ای از اسلام اش کوتاه بیاید، اولا از درون خواهد پاشید و ثانیا مردم هم یک لحظه در استفاده از فرصت و پاک کردن کل این بساط خون و کثافت و اسلام تردید نخواهند کرد. لذا خامنه ای کوتاه نخواهد آمد چرا که از نظر او این یک خودکشی سیاسی است. او به بازی سی ساله ادامه خواهد داد و حداکثر تلاش خواهد کرد پرده ها و دیالوگهای جدیدی به این نمایش اضافه کند. مثلا چه بسی جام زهر را در دست بگیرد و حتی آنرا جهت استفاده تبلیغاتی جلوی دوربین ها مزمزه هم بکند. اما نهایتا سر نخواهد کشید.
دعوای غرب و جمهوری اسلامی متاسفانه ادامه خواهد داشت و قربانیان این وضع کارگران و زنان و جوانان ایران هستند و سرانجام همانا این مردم ایران هستند که باید به این داستان وحشت فلاکت و عقبگرد و جهل که بیک معنی داستان زندگی جمهوری اسلامی بوده است پایان دهند. دقیقا همان چیزی که غرب و جمهوری اسلامی هردو از آن وحشت دارند و هریک به شیوه خود در تلاش برای مهار آن هستند، جواب واقعی اوضاع ایران است. یعنی انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت بلافصل و مستقیم شهروندان و ساختن یک جامعه آزاد و برابر سوسیالیستی. (۱۲ آپریل ۲۰۱۲)
حمید تقوایی: سقف کوتاه "اعلامیه حقوق بشر"
جمعه, 25 فروردین 1391 ساعت 17:39 فوکوس - از میان مقالات
انترناسیونال ۴۴۸
"اعلامیه جهانی حقوق بشر" همانند "دموکراسی"، همیشه مورد توجه نیروهای اپوزیسیون راست بوده است. همانطور که تلقی این نیروها از آزادی به دموکراسی محدود میشود، استنباط و تعبیرشان از حقوق انسانها نیز از اعلامیه حقوق بشر فراتر نمیرود. البته این امری ایدئولوژیک و آرمانی نیست و ربط چندانی هم به تعریف و تبیین حقوق مدنی و یا مضمون اعلامیه حقوق بشر ندارد، بلکه اساسا امریست سیاسی که مستقیما مربوط میشود به جایگاه گفتمان حقوق بشر در سیاست دولتهای غربی. دقیقا بهمان صورت که دموکراسی کلمه کلیدی و اسم رمز تعلق به اردوگاه غرب در برابر شوروی بود - و امروز هم در برابر جنبش اسلام سیاسی همین نقش را دارد- حقوق بشر نیز اسم رمز دیگری برای اعلام تعلق به این اردوگاه است. اما قبل از توضیح بیشتر در مورد جایگاه و کاربرد سیاسی حقوق بشر برای نیروهای راست لازم است به مضمون اعلامیه جهانی حقوق بشر و درک و تبیینی که از حقوق انسانها دارد نگاهی داشته باشیم. خواهیم دید که کاربرد ابزاری حقوق بشر در سیاست دولتهای غربی کاملا به تعبیر و تبیین محدودی که این اعلامیه از حقوق بشر بدست میدهد مربوط میشود.
سندی ناقص و ناکافی
اعلامیه حقوق بشر بیانی ناقص و محدود و همچنین ناکافی از حقوقی است که بشریت امروز طالب آنست. ناقص و محدود است به این دلیل که بسیاری از حقوق پایه ای مردم - حتی در جوامعی نظیر ایران - را در بر نمیگیرد. بعنوان نمونه ممنوعیت مجازات اعدام و یا جدائی مذهب از دولت - و از قوانین و از سیستم آموزشی- در این اعلامیه کلا غایب است. و روشن است که در جمهوری اسلامی و در بسیاری از کشورهای اسلامزده سلطه مذهب و قوانین مذهبی عامل و توجیه و محمل نه تنها پایمال کردن حقوق بشر، بلکه زیر پا له کردن خود بشر و جان و هستی انسانها است. حتی در دل اروپا پایمال کردن اسلامی حقوق مهاجرین از کشورهای اسلامزده، قتلهای ناموسی و ده ها مورد از نقض ابتدائی ترین حقوق مردم بویژه زنان بر مبنای قوانین شریعه، از طرف دولتهای غربی و حتی از جانب نهادها و نیروهای "طرفدار حقوق بشر" کلا نادیده گرفته میشود. اعلامیه حقوق بشر نمیتواند پرچم مبارزه علیه این بیحقوقی ها باشد و عملا نیست. مبارزه برای جدائی مذهب از دولت و علیه دست درازیهای مذهب به حقوق انسانها، در کشورهای اسلامزده و در کشورهای اروپائی، تماما خارج از چهارچوب اعلامیه حقوق بشر و تبیین محدود این اعلامیه از حقوق انسانها قرار میگیرد.
در مورد مبارزه جهانی علیه اعدام نیز همین امر صادق است. امروز در نیمی از کشورهای دنیا اعدام امری قانونی است و در نظامهائی نظیر جمهوری اسلامی این جنایت دولتی یک ابزار مهم برای سرکوب آزادیها و نقض ابتدائی ترین حقوق شهروندان است. در شرایط امروز دنیا ادعای طرفداری از حقوق بشر بدون مخالفت با اعدام و مبارزه برای ممنوعیت آن را از جانب هیچ فرد و یا هیچ بیانیه و اعلامیه ای نمیتوان و نباید جدی گرفت.
اما گذشته از غایب بودن دو اصل مهم جدائی مذهب از دولت و ممنوعیت مجازات اعدام در اعلامیه حقوق بشر، در بسیاری از موارد آنجا هم که اعلامیه حقوقی را برسمیت شناخته از کلی گوئی فراتر نرفته است.
یک مورد بارز این مساله حقوق زنان و برابری کامل زن و مرد است. در این اعلامیه تبعیض نسبت به زنان که در همه ابعاد حقوقی، اقتصادی و فرهنگی یک مساله مهم و مطرح در همه جوامع امروزی است بطور صریح و مشخص مطرح نشده است.
تنها عبارتی که میتوان از آن برابری زن و مرد را استنباط کرد اینست که "هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان ... ، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد". این کلی گوئی بهیچوجه کافی نیست. مساله اینست که در خود اعلامیه بجز نکاتی درباره حق مساوی زن و مرد در امور خانوادگی، حقوق زنان و ممنوعیت تبعیض نسبت به زنان اساسا مطرح نشده است و ازینرو اعلام "برخورداری از حقوق ذکر شده در اعلامیه"، وقتی بیحقوقی و تبعیضات ویژه تحمیل شده به زنان در اعلامیه مسکوت مانده است، ربط چندانی به امر آزادی زن پیدا نمیکند.
مساله زن یک مساله پایه ای و بسیار مهم عصر ما است و اعلام مستقیم و شفاف برابری کامل زن و مرد در همه ابعاد حقوقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ابتدائی ترین انتظار از هر نوع سندی است که از حقوق بشر دم میزند. نمیتوان درمورد مساله مبتلابه پنجاه درصد ساکنین کره ارض به کلی گوئی بسنده کرد و مدعی دفاع از حق بشر بود.
تا آنجا که به حقوق زنان مربوط میشود یک نکته دیگر هم لازم به ذکر است. ماده اول اعلامیه به تمام افراد بشر توصیه میکند با روح برادری با یکدیگر رفتار کنند:
"ماده ۱- تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند "
و به این ترتیب از همان ماده اول "تمام افراد بشر" مرد قلمداد میشوند! این البته یک نکته حقوقی نیست، ظاهرا یک سهو نگارشی است و میتوان با این توجیه که در زمان تدوین اعلامیه - سال ۱۹۴۸- حساسیت امروز نسبت به دقت سیاسی در بیان مسائل و یا آنچه امروز نزاکت سیاسی - politically correctness - خوانده میشود وجود نداشته است، از کنار آن گذشت. اما علت هر چه باشد اصطلاح "روح برادری" در پیشانی سندی که در بقیه بندهایش هم هیچ اشاره صریحی به برابری کامل زن و مرد نمیشود را بیشتر باید نشانه "روح مردانه" حاکم بر نویسندگان بیانیه دانست تا یک لغزش قلمی و یا ادبی.
علاوه بر سکوت و یا کلی گوئی در قبال مهمترین مسائل دوران ما، در بیانیه از برخی از حقوقی که فی الحال در تعدادی از کشورها مردم بدان دست یافته اند - مانند حق بهداشت و درمان رایگان- خبری نیست. بهداشت و درمان یک حق است و نه امتیاز و همه دولتها باید تامین بهداشت و درمان برای کلیه افراد جامعه را تضمین کنند. حق تحصیل رایگان نیز با عبارت " لااقل در سطح تعلیمات ابتدائی" محدود شده است در حالیکه در بسیاری از کشورها تحصیلات دانشگاهی رایگان نیز جزو حقوق مردم برسمیت شناخته شده است. این نوع حقوق که به رفاه مردم مربوط میشود اساسا ثمره مبارزه نیروهای چپ و انقلابی و مبارزات کارگران در جوامع غربی بوده است. مبارزاتی که برای چند دهه الگوی دولت رفاه را به طبقه حاکمه در غرب و بخصوص در اروپا تحمیل کرده بود.
امروز دولتها و بورژوازی جهانی برای حل بحران اقتصادی وخیم و مزمنی که گریبانشان را گرفته در حال پس گرفتن این نوع حقوق رفاهی هستند و دفاع از حق حیات در برابر این یورش بورژوازی به رفاه و معیشت مردم مبارزه ای است که در چارچوب تنگ اعلامیه حقوق بشر نمیگنجد.
حقوق تامین نشدنی
این نکته آخر ما را به جنبه دوم نقدی که در بالا مطرح شد، یعنی ناکافی بودن اعلامیه حقوق بشر میرساند. درد و مشکل مردم در همه جوامع حتی آنجا که جنبه حقوقی پیدا میکند یک مساله صرفا حقوقی نیست بلکه در مناسبات و واقعیات اقتصادی و اجتماعی ریشه دارد. حق مسافرت، حق استراحت و برخورداری از اوقات فراغت، و بالاخره حق حیات و حق برخورداری از یک زندگی آبرومندانه که در اعلامیه ذکر شده تنها در صورتی عملا متحقق میشود که توده مردم توان و وسع استفاده از این حقوق را داشته باشند. کارگر بیکارشده، جوانی که نمیتواند کار پیدا کند، و یا کسی که مجبور است روزی هشت ساعت کار کند و هنوز قادر به تامین معاش و یا حداقلی از رفاه برای خود و خانواده اش نیست، خود بخود و عملا از حق استراحت و اوقات فراغت و مسافرت و غیره محروم است. حتی حق آزادی بیان بدون امکان دسترسی به رسانه ها - که در انحصار دولتها و یا سلاطین رسانه ای نظیر ربرت مردوخ است- معنای عملی چندانی ندارد. اعلامیه حقوق بشر - مانند بسیاری از دولتها - از برابری همه افراد در برابر قانون صحبت میکند. در حالیکه مساله بر سر برخورد برابر قانون به همه افراد است. این برخورد برابر بدون تضمین برابری اقتصادی و اجتماعی همه افراد جامعه امکانپذیر نیست.
امروز دفاع از حق زندگی و رفاه و مبارزه علیه تبعیض اقتصادی فاحشی که در همه جوامع وجود دارد، یک عرصه مهم و تعیین کننده بشر برای برخورداری از حقوق انسانی است. جنبش جهانی که علیه سلطه یک درصدیها براه افتاده اساسا همین تبعیض فاحش و دره عمیق بین فقر و ثروت را مورد حمله قرار میدهد. این حرکتی است علیه بیحقوقی اکثریت عظیم مردم جهان در برابر سلطه یک درصد حاکم در همه کشورها؛ و جنبشی است برای حق دخالت مستقیم مردم در سیاست، علیه دولتهای مافوق مردم، و برای برخورداری از حق حیات و رفاه در مقابله با سرمایه داری بحرانزده و سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی آن.
ممکن است گفته شود بیانیه حقوق بشر یک سند حقوقی است و نمیتواند وارد مسائل اقتصادی بشود. اما مسائل اقتصادی مستقیما به حق زندگی مردم مربوط میشوند. لازمه آنکه، آنطور که در ماده یک اعلامیه آمده است، "انسانها از لحاظ حیثیت و حقوق" برابر باشند اینست که از نظر موقعیت اقتصادی و اجتماعی برابر باشند. کودک یک خانواده کارگری از همان بدو تولد از هیچ نظر با کودکی که در یک خانواده سرمایه دار بدنیا آمده است برابر نیست و در سراسر زندگی خود از امکان و شانس بسیار کمتری از نظر امکانات رشد و تحصیل و تامین اقتصادی و بهره مندی از رفاه و یک زندگی انسانی برخوردار است. "تمام افراد بشر آزاد بدنیا می آیند" ولی آزاد زندگی نمیکنند. جامعه طبقاتی، و در عصر ما نظام بردگی مزدی، آزادی را حتی اگر در اسنادی نظیر اعلامیه حقوق بشر بروی کاغذ برسمیت شناخته باشد، عملا و در زندگی واقعی از بخش عظیمی از جامعه سلب میکند؛ اکثریت عظیمی که مجبورست برای تامین معاش خود روزی هشت ساعت کار کند و با اینهمه از توان و امکانات مالی و اجتماعی استفاده از آزادیها و حقوقی که صاحبان سرمایه و ثروتمندان از آن برخوردارند محروم باشد.
ماده ۴ اعلامیه از ممنوعیت بردگی صحبت میکند در حالیکه مساله امروز مردم جهان بردگی مزدی است. بشریت مدتهاست از نظام برده داری عبور کرده است. صاحبان برده جای خود را به صاحبان سرمایه و بردگان جای خود را به کارگران داده اند. عامل اسارت بشر امروز کارمزدی است. نویسندگان بیانیه حقوق بشر، درست مانند آزادیخواهان رم باستان که درکشان از آزادی از چارچوب نظام برده داری فراتر نمیرفت، درک محدودی از آزادی و حقوق انسانها دارند که از چارچوب نظام سرمایه داری فراتر نمیرود. در اعلامیه حقوق بشر حق مالکیت فردی بدون هیچ قید و محدودیتی برسمیت شناخت شده است. حال آنکه ریشه مسائل بشریت عصر ما حتی در سطح حقوقی چیزی جز مالکیت یک درصدیها بر کارخانجات و معادن و دیگر منابع تولیدی نیست.
با توجه به همه نکات فوق باید گفت که اعلامیه جهانی حقوق بشر نیازها و مطالبات و مبارزات بشر امروز، از انقلابات برای "نان و آزادی و کرامت انسانی" تا جنبش نود و نه درصدیها، تا مبارزه علیه سلطه دولتی مذهب، و تا مبارزه علیه تبعیض نسبت به زنان، را نمایندگی نمیکند و نمیتواند بیانگر آرمان آزادیخواهی و برابری طلبی بشریت امروز باشد.
حقوق بشر و نیروهای اپوزیسیون
در این تردیدی نیست که نقض حقوق بشر، حتی در همان شکل محدودی که در اعلامیه جهانی تعریف شده، یک خصوصیت رژیمهای سرکوبگری مانند جمهوری اسلامی است. نقض این حقوق از جانب هر دولتی باشد باید وسیعا و قویا مورد اعتراض قرار بگیرد و بچالش کشیده شود. هر انتقادی به اعلامیه حقوق بشر و نقد کمبودها و نارسائیهای آن نباید ذره ای از تیزی و قاطعیت افشا گری و اعتراض به حکومتهای جنایتکاری که مفاد این اعلامیه را زیر پا میگذارند، بکاهد. اما نکته اساسی اینست که حتی برای پیشروی و موفقیت در همین مبارزه باید از اعلامیه حقوق بشر بسیار فراتر رفت. فراتر هم به معنی مبارزه ای ریشه ای تر و عمیق تر و هم جامع تر و گسترده تر.
مشخصا در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی بدون جدائی مذهب از دولت و قوانین سخنی هم از حقوق بشر نمیتواند در میان باشد و ازینرو کسی که بخواهد مبارزه برای حقوق مردم را به اعلامیه حقوق بشر محدود کند نه تنها راه حل بلکه اساسا صورت مساله واقعی را درست ندیده است.
ادعای نیروهای اپوزیسیون ملی مذهبی حکومت مبنی بر اینکه اسلام و قوانین شرعی تناقضی با حقوق بشر ندارد اساسا به این خاطرممکن شده که اعلامیه حقوق بشر در مورد ضرورت سکولاریسم و جدائی مذهب از دولت ساکت است. ملی - اسلامیها میتوانند خود را به حقوق بشر متعهد بدانند و در همانحال خواهان حکومت مذهبی نوع دیگری در ایران باشند. نقد و افشای این نیروها - که خود بخش مهمی از مبارزه در دفاع از حقوق مردم است- در چارچوب اعلامیه حقوق بشر ممکن نیست بلکه تنها با بلند کردن پرچم مبارزه برای سکولایسم، علیه اعدام و سنگسار، علیه قصاص، علیه آپارتاید جنسی و غیره امکانپذیر است.
مبارزه در این عرصه ها دقیقا همانست که نیروهای اپوزیسیون راست مدعی دفاع از حقوق بشر همواره از ان احتراز کرده اند. در مبارزه علیه اعدام، علیه سنگسار، علیه حجاب اجباری، علیه آپارتاید جنسی، در مبارزه علیه پیشرویهای نیروهای اسلامی و قوانین شریعه در قلب اروپا، در دفاع از حقوق افعانستانیها در ایران، در مبارزه برای حقوق پناهندگان ایرانی در خارج کشور، و در عرصه های مشخص دیگر ازین قبیل، از نیروهای اپوزیسیون راست که خیلی مایلند خود را با حقوق بشر تداعی کنند خبری نیست. اینان نه خود مبتکر چنین جدالهائی هستند و نه حتی وقتی چنین مبارزه ای مانند کمپین نجات سکینه و یا مانند مورد اخیر دفاع از پناهندگان در شهر ورتسبورگ آلمان، به همت کمونیستها براه میافتد و توجه جهانیان را بخود جلب میکند، تکانی بخود میدهند. ظاهرا برای نیروهای راست طرفداری از اعلامیه حقوق بشر این خاصیت را دارد که از مبارزه برای خواستها و مطالبات مشخصی که هر روز در جامعه ایران و در خارج ایران جریان دارد، طفره بروند و در مبارزه ما و نیروهای چپ برای حقوق زنان و محکومین به اعدام و زندانیان سیاسی و پناهندگان و غیره در بهترین حالت نقش تماشاچی را ایفا کنند. همانطور که در ابتدای مقاله اشاره شد برای این نیروها حقوق بشر نیز مانند دموکراسی اسم رمزی است که تعلق آنان به اردوگاه غرب را اعلام میکند و نه دفاعشان از حقوق مشخص مردم را. حقوق بشر پناهی، همانند دموکراسی پناهی این نیروها، ربطی به حقوق و آزادیهای مردم ندارد، بلکه تلاشی است برای راه یافتن به سناریو های آلترناتیو سازی دولتهای غربی.
جمعه, 25 فروردین 1391 ساعت 17:39 فوکوس - از میان مقالات
انترناسیونال ۴۴۸
"اعلامیه جهانی حقوق بشر" همانند "دموکراسی"، همیشه مورد توجه نیروهای اپوزیسیون راست بوده است. همانطور که تلقی این نیروها از آزادی به دموکراسی محدود میشود، استنباط و تعبیرشان از حقوق انسانها نیز از اعلامیه حقوق بشر فراتر نمیرود. البته این امری ایدئولوژیک و آرمانی نیست و ربط چندانی هم به تعریف و تبیین حقوق مدنی و یا مضمون اعلامیه حقوق بشر ندارد، بلکه اساسا امریست سیاسی که مستقیما مربوط میشود به جایگاه گفتمان حقوق بشر در سیاست دولتهای غربی. دقیقا بهمان صورت که دموکراسی کلمه کلیدی و اسم رمز تعلق به اردوگاه غرب در برابر شوروی بود - و امروز هم در برابر جنبش اسلام سیاسی همین نقش را دارد- حقوق بشر نیز اسم رمز دیگری برای اعلام تعلق به این اردوگاه است. اما قبل از توضیح بیشتر در مورد جایگاه و کاربرد سیاسی حقوق بشر برای نیروهای راست لازم است به مضمون اعلامیه جهانی حقوق بشر و درک و تبیینی که از حقوق انسانها دارد نگاهی داشته باشیم. خواهیم دید که کاربرد ابزاری حقوق بشر در سیاست دولتهای غربی کاملا به تعبیر و تبیین محدودی که این اعلامیه از حقوق بشر بدست میدهد مربوط میشود.
سندی ناقص و ناکافی
اعلامیه حقوق بشر بیانی ناقص و محدود و همچنین ناکافی از حقوقی است که بشریت امروز طالب آنست. ناقص و محدود است به این دلیل که بسیاری از حقوق پایه ای مردم - حتی در جوامعی نظیر ایران - را در بر نمیگیرد. بعنوان نمونه ممنوعیت مجازات اعدام و یا جدائی مذهب از دولت - و از قوانین و از سیستم آموزشی- در این اعلامیه کلا غایب است. و روشن است که در جمهوری اسلامی و در بسیاری از کشورهای اسلامزده سلطه مذهب و قوانین مذهبی عامل و توجیه و محمل نه تنها پایمال کردن حقوق بشر، بلکه زیر پا له کردن خود بشر و جان و هستی انسانها است. حتی در دل اروپا پایمال کردن اسلامی حقوق مهاجرین از کشورهای اسلامزده، قتلهای ناموسی و ده ها مورد از نقض ابتدائی ترین حقوق مردم بویژه زنان بر مبنای قوانین شریعه، از طرف دولتهای غربی و حتی از جانب نهادها و نیروهای "طرفدار حقوق بشر" کلا نادیده گرفته میشود. اعلامیه حقوق بشر نمیتواند پرچم مبارزه علیه این بیحقوقی ها باشد و عملا نیست. مبارزه برای جدائی مذهب از دولت و علیه دست درازیهای مذهب به حقوق انسانها، در کشورهای اسلامزده و در کشورهای اروپائی، تماما خارج از چهارچوب اعلامیه حقوق بشر و تبیین محدود این اعلامیه از حقوق انسانها قرار میگیرد.
در مورد مبارزه جهانی علیه اعدام نیز همین امر صادق است. امروز در نیمی از کشورهای دنیا اعدام امری قانونی است و در نظامهائی نظیر جمهوری اسلامی این جنایت دولتی یک ابزار مهم برای سرکوب آزادیها و نقض ابتدائی ترین حقوق شهروندان است. در شرایط امروز دنیا ادعای طرفداری از حقوق بشر بدون مخالفت با اعدام و مبارزه برای ممنوعیت آن را از جانب هیچ فرد و یا هیچ بیانیه و اعلامیه ای نمیتوان و نباید جدی گرفت.
اما گذشته از غایب بودن دو اصل مهم جدائی مذهب از دولت و ممنوعیت مجازات اعدام در اعلامیه حقوق بشر، در بسیاری از موارد آنجا هم که اعلامیه حقوقی را برسمیت شناخته از کلی گوئی فراتر نرفته است.
یک مورد بارز این مساله حقوق زنان و برابری کامل زن و مرد است. در این اعلامیه تبعیض نسبت به زنان که در همه ابعاد حقوقی، اقتصادی و فرهنگی یک مساله مهم و مطرح در همه جوامع امروزی است بطور صریح و مشخص مطرح نشده است.
تنها عبارتی که میتوان از آن برابری زن و مرد را استنباط کرد اینست که "هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان ... ، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد". این کلی گوئی بهیچوجه کافی نیست. مساله اینست که در خود اعلامیه بجز نکاتی درباره حق مساوی زن و مرد در امور خانوادگی، حقوق زنان و ممنوعیت تبعیض نسبت به زنان اساسا مطرح نشده است و ازینرو اعلام "برخورداری از حقوق ذکر شده در اعلامیه"، وقتی بیحقوقی و تبعیضات ویژه تحمیل شده به زنان در اعلامیه مسکوت مانده است، ربط چندانی به امر آزادی زن پیدا نمیکند.
مساله زن یک مساله پایه ای و بسیار مهم عصر ما است و اعلام مستقیم و شفاف برابری کامل زن و مرد در همه ابعاد حقوقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ابتدائی ترین انتظار از هر نوع سندی است که از حقوق بشر دم میزند. نمیتوان درمورد مساله مبتلابه پنجاه درصد ساکنین کره ارض به کلی گوئی بسنده کرد و مدعی دفاع از حق بشر بود.
تا آنجا که به حقوق زنان مربوط میشود یک نکته دیگر هم لازم به ذکر است. ماده اول اعلامیه به تمام افراد بشر توصیه میکند با روح برادری با یکدیگر رفتار کنند:
"ماده ۱- تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند "
و به این ترتیب از همان ماده اول "تمام افراد بشر" مرد قلمداد میشوند! این البته یک نکته حقوقی نیست، ظاهرا یک سهو نگارشی است و میتوان با این توجیه که در زمان تدوین اعلامیه - سال ۱۹۴۸- حساسیت امروز نسبت به دقت سیاسی در بیان مسائل و یا آنچه امروز نزاکت سیاسی - politically correctness - خوانده میشود وجود نداشته است، از کنار آن گذشت. اما علت هر چه باشد اصطلاح "روح برادری" در پیشانی سندی که در بقیه بندهایش هم هیچ اشاره صریحی به برابری کامل زن و مرد نمیشود را بیشتر باید نشانه "روح مردانه" حاکم بر نویسندگان بیانیه دانست تا یک لغزش قلمی و یا ادبی.
علاوه بر سکوت و یا کلی گوئی در قبال مهمترین مسائل دوران ما، در بیانیه از برخی از حقوقی که فی الحال در تعدادی از کشورها مردم بدان دست یافته اند - مانند حق بهداشت و درمان رایگان- خبری نیست. بهداشت و درمان یک حق است و نه امتیاز و همه دولتها باید تامین بهداشت و درمان برای کلیه افراد جامعه را تضمین کنند. حق تحصیل رایگان نیز با عبارت " لااقل در سطح تعلیمات ابتدائی" محدود شده است در حالیکه در بسیاری از کشورها تحصیلات دانشگاهی رایگان نیز جزو حقوق مردم برسمیت شناخته شده است. این نوع حقوق که به رفاه مردم مربوط میشود اساسا ثمره مبارزه نیروهای چپ و انقلابی و مبارزات کارگران در جوامع غربی بوده است. مبارزاتی که برای چند دهه الگوی دولت رفاه را به طبقه حاکمه در غرب و بخصوص در اروپا تحمیل کرده بود.
امروز دولتها و بورژوازی جهانی برای حل بحران اقتصادی وخیم و مزمنی که گریبانشان را گرفته در حال پس گرفتن این نوع حقوق رفاهی هستند و دفاع از حق حیات در برابر این یورش بورژوازی به رفاه و معیشت مردم مبارزه ای است که در چارچوب تنگ اعلامیه حقوق بشر نمیگنجد.
حقوق تامین نشدنی
این نکته آخر ما را به جنبه دوم نقدی که در بالا مطرح شد، یعنی ناکافی بودن اعلامیه حقوق بشر میرساند. درد و مشکل مردم در همه جوامع حتی آنجا که جنبه حقوقی پیدا میکند یک مساله صرفا حقوقی نیست بلکه در مناسبات و واقعیات اقتصادی و اجتماعی ریشه دارد. حق مسافرت، حق استراحت و برخورداری از اوقات فراغت، و بالاخره حق حیات و حق برخورداری از یک زندگی آبرومندانه که در اعلامیه ذکر شده تنها در صورتی عملا متحقق میشود که توده مردم توان و وسع استفاده از این حقوق را داشته باشند. کارگر بیکارشده، جوانی که نمیتواند کار پیدا کند، و یا کسی که مجبور است روزی هشت ساعت کار کند و هنوز قادر به تامین معاش و یا حداقلی از رفاه برای خود و خانواده اش نیست، خود بخود و عملا از حق استراحت و اوقات فراغت و مسافرت و غیره محروم است. حتی حق آزادی بیان بدون امکان دسترسی به رسانه ها - که در انحصار دولتها و یا سلاطین رسانه ای نظیر ربرت مردوخ است- معنای عملی چندانی ندارد. اعلامیه حقوق بشر - مانند بسیاری از دولتها - از برابری همه افراد در برابر قانون صحبت میکند. در حالیکه مساله بر سر برخورد برابر قانون به همه افراد است. این برخورد برابر بدون تضمین برابری اقتصادی و اجتماعی همه افراد جامعه امکانپذیر نیست.
امروز دفاع از حق زندگی و رفاه و مبارزه علیه تبعیض اقتصادی فاحشی که در همه جوامع وجود دارد، یک عرصه مهم و تعیین کننده بشر برای برخورداری از حقوق انسانی است. جنبش جهانی که علیه سلطه یک درصدیها براه افتاده اساسا همین تبعیض فاحش و دره عمیق بین فقر و ثروت را مورد حمله قرار میدهد. این حرکتی است علیه بیحقوقی اکثریت عظیم مردم جهان در برابر سلطه یک درصد حاکم در همه کشورها؛ و جنبشی است برای حق دخالت مستقیم مردم در سیاست، علیه دولتهای مافوق مردم، و برای برخورداری از حق حیات و رفاه در مقابله با سرمایه داری بحرانزده و سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی آن.
ممکن است گفته شود بیانیه حقوق بشر یک سند حقوقی است و نمیتواند وارد مسائل اقتصادی بشود. اما مسائل اقتصادی مستقیما به حق زندگی مردم مربوط میشوند. لازمه آنکه، آنطور که در ماده یک اعلامیه آمده است، "انسانها از لحاظ حیثیت و حقوق" برابر باشند اینست که از نظر موقعیت اقتصادی و اجتماعی برابر باشند. کودک یک خانواده کارگری از همان بدو تولد از هیچ نظر با کودکی که در یک خانواده سرمایه دار بدنیا آمده است برابر نیست و در سراسر زندگی خود از امکان و شانس بسیار کمتری از نظر امکانات رشد و تحصیل و تامین اقتصادی و بهره مندی از رفاه و یک زندگی انسانی برخوردار است. "تمام افراد بشر آزاد بدنیا می آیند" ولی آزاد زندگی نمیکنند. جامعه طبقاتی، و در عصر ما نظام بردگی مزدی، آزادی را حتی اگر در اسنادی نظیر اعلامیه حقوق بشر بروی کاغذ برسمیت شناخته باشد، عملا و در زندگی واقعی از بخش عظیمی از جامعه سلب میکند؛ اکثریت عظیمی که مجبورست برای تامین معاش خود روزی هشت ساعت کار کند و با اینهمه از توان و امکانات مالی و اجتماعی استفاده از آزادیها و حقوقی که صاحبان سرمایه و ثروتمندان از آن برخوردارند محروم باشد.
ماده ۴ اعلامیه از ممنوعیت بردگی صحبت میکند در حالیکه مساله امروز مردم جهان بردگی مزدی است. بشریت مدتهاست از نظام برده داری عبور کرده است. صاحبان برده جای خود را به صاحبان سرمایه و بردگان جای خود را به کارگران داده اند. عامل اسارت بشر امروز کارمزدی است. نویسندگان بیانیه حقوق بشر، درست مانند آزادیخواهان رم باستان که درکشان از آزادی از چارچوب نظام برده داری فراتر نمیرفت، درک محدودی از آزادی و حقوق انسانها دارند که از چارچوب نظام سرمایه داری فراتر نمیرود. در اعلامیه حقوق بشر حق مالکیت فردی بدون هیچ قید و محدودیتی برسمیت شناخت شده است. حال آنکه ریشه مسائل بشریت عصر ما حتی در سطح حقوقی چیزی جز مالکیت یک درصدیها بر کارخانجات و معادن و دیگر منابع تولیدی نیست.
با توجه به همه نکات فوق باید گفت که اعلامیه جهانی حقوق بشر نیازها و مطالبات و مبارزات بشر امروز، از انقلابات برای "نان و آزادی و کرامت انسانی" تا جنبش نود و نه درصدیها، تا مبارزه علیه سلطه دولتی مذهب، و تا مبارزه علیه تبعیض نسبت به زنان، را نمایندگی نمیکند و نمیتواند بیانگر آرمان آزادیخواهی و برابری طلبی بشریت امروز باشد.
حقوق بشر و نیروهای اپوزیسیون
در این تردیدی نیست که نقض حقوق بشر، حتی در همان شکل محدودی که در اعلامیه جهانی تعریف شده، یک خصوصیت رژیمهای سرکوبگری مانند جمهوری اسلامی است. نقض این حقوق از جانب هر دولتی باشد باید وسیعا و قویا مورد اعتراض قرار بگیرد و بچالش کشیده شود. هر انتقادی به اعلامیه حقوق بشر و نقد کمبودها و نارسائیهای آن نباید ذره ای از تیزی و قاطعیت افشا گری و اعتراض به حکومتهای جنایتکاری که مفاد این اعلامیه را زیر پا میگذارند، بکاهد. اما نکته اساسی اینست که حتی برای پیشروی و موفقیت در همین مبارزه باید از اعلامیه حقوق بشر بسیار فراتر رفت. فراتر هم به معنی مبارزه ای ریشه ای تر و عمیق تر و هم جامع تر و گسترده تر.
مشخصا در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی بدون جدائی مذهب از دولت و قوانین سخنی هم از حقوق بشر نمیتواند در میان باشد و ازینرو کسی که بخواهد مبارزه برای حقوق مردم را به اعلامیه حقوق بشر محدود کند نه تنها راه حل بلکه اساسا صورت مساله واقعی را درست ندیده است.
ادعای نیروهای اپوزیسیون ملی مذهبی حکومت مبنی بر اینکه اسلام و قوانین شرعی تناقضی با حقوق بشر ندارد اساسا به این خاطرممکن شده که اعلامیه حقوق بشر در مورد ضرورت سکولاریسم و جدائی مذهب از دولت ساکت است. ملی - اسلامیها میتوانند خود را به حقوق بشر متعهد بدانند و در همانحال خواهان حکومت مذهبی نوع دیگری در ایران باشند. نقد و افشای این نیروها - که خود بخش مهمی از مبارزه در دفاع از حقوق مردم است- در چارچوب اعلامیه حقوق بشر ممکن نیست بلکه تنها با بلند کردن پرچم مبارزه برای سکولایسم، علیه اعدام و سنگسار، علیه قصاص، علیه آپارتاید جنسی و غیره امکانپذیر است.
مبارزه در این عرصه ها دقیقا همانست که نیروهای اپوزیسیون راست مدعی دفاع از حقوق بشر همواره از ان احتراز کرده اند. در مبارزه علیه اعدام، علیه سنگسار، علیه حجاب اجباری، علیه آپارتاید جنسی، در مبارزه علیه پیشرویهای نیروهای اسلامی و قوانین شریعه در قلب اروپا، در دفاع از حقوق افعانستانیها در ایران، در مبارزه برای حقوق پناهندگان ایرانی در خارج کشور، و در عرصه های مشخص دیگر ازین قبیل، از نیروهای اپوزیسیون راست که خیلی مایلند خود را با حقوق بشر تداعی کنند خبری نیست. اینان نه خود مبتکر چنین جدالهائی هستند و نه حتی وقتی چنین مبارزه ای مانند کمپین نجات سکینه و یا مانند مورد اخیر دفاع از پناهندگان در شهر ورتسبورگ آلمان، به همت کمونیستها براه میافتد و توجه جهانیان را بخود جلب میکند، تکانی بخود میدهند. ظاهرا برای نیروهای راست طرفداری از اعلامیه حقوق بشر این خاصیت را دارد که از مبارزه برای خواستها و مطالبات مشخصی که هر روز در جامعه ایران و در خارج ایران جریان دارد، طفره بروند و در مبارزه ما و نیروهای چپ برای حقوق زنان و محکومین به اعدام و زندانیان سیاسی و پناهندگان و غیره در بهترین حالت نقش تماشاچی را ایفا کنند. همانطور که در ابتدای مقاله اشاره شد برای این نیروها حقوق بشر نیز مانند دموکراسی اسم رمزی است که تعلق آنان به اردوگاه غرب را اعلام میکند و نه دفاعشان از حقوق مشخص مردم را. حقوق بشر پناهی، همانند دموکراسی پناهی این نیروها، ربطی به حقوق و آزادیهای مردم ندارد، بلکه تلاشی است برای راه یافتن به سناریو های آلترناتیو سازی دولتهای غربی.
اشتراک در:
پستها (Atom)