۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

شهلا دانشفر: جنگ بر سر میزان دستمزدها، یك عرصه مهم نبرد با جمهوری اسلامی
سه شنبه, 15 فروردین 1391 ساعت 18:54 مقالات رسیده - آرشیو مقالات شهلا دانشفر



کارگر کمونیست ٢٠٣



گرانی بیداد میكند، قیمتها روزانه افزایش می یابد، اما دستمزد كارگر و سطح درآمد بخش عظیمی از مردم این جامعه بدون هیچگونه ارتباطی به سطح قیمت دیگر كالاها و تورمی كه هر روز بالاتر میرود، تعیین میشود. نتیجه چنین وضعیتی به تباهی كشیده شدن زندگی و معیشت جمعیت میلیونی كارگران و بخش های محروم جامعه است.

شورایعالی كار حداقل دستمزد كارگران در سال جاری را ٣٨٩ هزار تومان تعیین كرده است و كارگر میگوید حتی دو میلیون تومان دستمزد نیز زندگی اولیه ما كارگران را تامین نمیكند. این موضوع جنگ كارگران با رژیم اسلامی است. جنگی كه موضوع اصلی اش، جنگ بر سر بقا و معیشت جمعیت میلیونی كارگران و كل جامعه است.

این داستان سی و سه سال حاكمیت رژیم اسلامی یكی از جنایتكارترین و وحشتی ترین حكومتهای سرمایه داری جهان است. این داستان حاكمیت این یك درصدی های میلیاردر و دزد و جنایتكار بر گرده كارگران و كل جامعه است و این موضوع جنگ هر روزه كارگران و مردم با جمهوری اسلامی است.

اما امروز كارگران در شرایطی كاملا متفاوت از هر وقت بر سر چنین جنگی دارند صف آرایی میكنند. امروز بحث بر سر شرایطی است كه فقر و فلاكت و گرسنگی به یك خطر جدی برای زندگی كارگران و كل جامعه تبدیل شده است. امروز بحث بر سر وضعیتی است كه گرسنگی به اپیدمی ای مزمن تبدیل شده و كارگر برای امرار معاشش ناگزیر از فروش كلیه خود و خارج كردن كودكش از چرخه تحصیل است و هر روز كودكان بیشتری به صف كودكان كار و خیابان كشیده میشوند. بحث بر سر اینست كه بی درمانی، بی مسكنی، و گرسنگی و بی تامینی غیر قابل وصفی بر زندگی مردم حاكم شده است. روشن است و همانطوریكه همیشه تاكید داشته ایم بحران اقتصادی جزیی از موجودیت ذاتی این حكومت است و تحت حاكمیت جمهوری اسلامی مردم هر روز بیشتر و بیشتر فقیرتر و بی تامین تر شده اند. اما امروز ابعاد این فقر و محرومیت متفاوت است. امروز سخن از اقتصاد ورشكسته و فلج شده ایست كه تحریمهای وسیع اقتصادی غرب و آمریكا نیز بر وخامت اوضاع افزوده است و در این میان این زندگی میلیونها كارگر و خانواده كارگری است كه دارد له میشود و به حد فاجعه باری رسیده است. در چنین شرایطی است كه بحث بر سر میزان حداقل دستمزدها به بحث هر روزه كارگران و بخش های مختلف مردم تبدیل شده است.

از سویی دیگر سخن از اوضاع سیاسی متفاوتی است. ما سال ٨٨ و خیزش انقلابی مردم را پشت سر گذاشته ایم و مردم در كمین فرصتی برای رها شدن از شر جمهوری اسلامی هستند. ما با یك جنبش اعتراضی هر روزه كارگری روبرو هستیم كه در آن كارگر از یك زندگی انسانی و حق و حقوقش سخن میگوید و این مبارزات نقش مهمی در تحرك سیاسی جامعه داشته است. ما در شرایطی قرار داریم كه جنبشی جهانی علیه سرمایه داری و نظم موجود، بیش از هر وقت به خشم و اعتراض مردم در سراسر جهان افق و پرچم داده است. و خلاصه اینكه ما در شرایطی قرار داریم كه روز اعتراض سراسری اش را روز اول مه، روز جهانی كارگر اعلام كرده است و فراخوانش اشغال جهان توسط ٩٩ درصدی هاست.

در پرتو چنین شرایطی است كه می بینیم در برابر تهاجم هر روزه حكومت به زندگی و معیشت كارگران و توده های مردم، نه تنها جامعه به استیصال كشیده نشده بلكه اعتراض وجه مشخصه اش است و حالت انفجاری آن به موضوع بحث و جدال هر روزه حكومت و هراس دائمی شان تبدیل شده است.

در چنین شرایطی است كه بحث بر سر میزان حداقل دستمزدها كه مستقیما به معاش و زندگی كارگران و كل جامعه مربوط میشود، داغ است. در چنین شرایطی است كه تصمیم جنایتكارانه جمهوری اسلامی مبنی بر ٣٨٩ هزار تومان حداقل دستمزد برای كارگران بیش از هر وقت به خشم و اعتراض كارگران و كل جامعه دامن میزند.

به عبارت روشنتر اینها همه مولفه های مهمی است كه جایگاه سیاسی و اجتماعی اعتراض علیه تصمیم شورایعالی كار جمهوری اسلامی و جنگ بر سر خواست افزایش دستمزدها را به روشنی نشان میدهد. جنگی كه باید وسیعا به استقبالش رفت و صف خود را سازمان داد. جنگی كه به طور واقعی مدتهاست شروع شده است و كارگران قبل از اعلام تصمیم جنایتكارانه دولت بر سر میزان حداقل دستمزدها در سال ٩١ با بیانیه های روشنی اعلام داشتند كه تصمیماتی که شورایعالی کار در مورد حداقل دستمزد میگیرد نه ربطی به نیازهای معیشتی آنان دارد و نه از ذره ای مشروعیت برخوردار است و تاكید كردند كه تعیین حداقل دستمزدها میبایست توسط نمایندگان منتخب مجامع عمومی كارگران تعیین شود. كارگران همچنین در بیانیه هایشان اعلام داشتند كه خط فقر را نمی پذیرند و خواهان یك زندگی انسانی هستند. اعلام داشتند كه حق خود میدانند كه در برابر تنگناهای كمر شكن اقتصادی و فشارهای هردم افزون هزینه های زندگی، كه زندگی و معیشت آنها را به خطر انداخته است بایستند و سال ٩١ را به سال اعتراضات گسترده خود تبدیل كنند.

خلاصه كلامم اینست كه امروز در چنین شرایطی كارگران در بهترین موقعیت قرار دارند كه تصمیم اعلام شده از سوی شورایعالی كارجمهوری اسلامی مبنی بر میزان حداقل دستمزدها در سال ٩١ را وسیعا مورد اعتراض قرار دهند. بیانیه دهند و متحد شوند و اعلام دارند كه زیر بار دستمزدهای زیر خط فقر و این بردگی نخواهند رفت.

بحث بر سر خواست افزایش دستمزدها همانطور كه اشاره كردم، بحث بر سر زندگی و معیشت همین امروز كارگر است. باید وسیعا بر سر این موضوع و چگونگی پیشبرد اعتراضی سراسری و متحد در مجامع عمومی كارگری به تصمیم گیری نشست. طومار های اعتراضی نوشت و در شهرهای مختلف اعتراضات متحد شكل داد. واقعیت اینست كه امروز كل جامعه با این خواست همراه است. نه تنها كارگران بلكه معلمان، پرستاران و كل بخش های محروم جامعه زیر فشار تورم و گرانی خرد شده و خواستار افزایش حقوقهایشان و زندگی ای انسانی هستند. میتوان با خواست افزایش فوری دستمزدها به تدارك تجمعات گسترده در مقابل مراكز قدرت جانیان اسلامی رفت و همانطور كه كارگران در تجمع اعتراضی شان در مقابل تامین اجتماعی اعلام داشتند، والستریت ایران را شكل داد. بویژه اول مه روز جهانی كارگر نزدیك است و این روز بهترین فرصت برای اعتراضی گسترده با خواست افزایش فوری دستمزدهاست. جنبش جهانی اشغال با شعار اول مه خیابانها در اشغال ما ٩٩ درصدی ها، جهانیان را به تظاهراتی سراسری در این روز فراخوانده است، وسیعا به این فراخوان پاسخ دهیم و خیابانها را به اشغال خود در آوریم و فریاد برآوریم كه زیر بار دستمزدهای زیر خط فقر نخواهیم رفت. ما رفاه و زندگی ای انسانی میخواهیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر