۱۳۹۱ اردیبهشت ۳, یکشنبه

مصطفی صابر: مذاکرات اتمی در استانبول: موسم سرکشیدن جام زهر؟!
جمعه, 25 فروردین 1391 ساعت 17:29 مقالات رسیده - آرشیو مقالات مصطفی صابر



انترناسیونال ۴۴۸

مذاکرات جمهوری اسلامی و گروه "پنج بعلاوه یک"، فردا شنبه ۲۶ فروردین در استانبول آغاز خواهد شد. به حکم شرایط بین المللی، منطقه ای و اوضاع ایران و بنا به شواهد موجود، این مذاکرات حساسیت ویژه ای داشته و میتواند از نمونه های مشابه قبلی متفاوت باشد. چنانکه این تصور و انتظار را بعضا بوجود آورده که احتمالا خامنه ای در حال مزمزه کردن "جام زهر" و کوتاه آمدن در برابر غرب است. مفسران ایرانی به مقامات جمهوری اسلامی یادآور میشوند که اشتباه پایان ندادن به جنگ با عراق بعد از فتح خرمشهر را بیاد داشته باشند و بیش از این سرسختی نکنند. مفسران غربی از این میگویند که چگونه اسرائیل فعلا فتیله حمله نظامی را پایین کشیده و غرب حاضر است شعار رژیم اسلامی مبنی بر "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" را، کاملا بپذیرد. مشروط بر اینکه جمهوری اسلامی غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف ساخته و در مورد فعالیت های هسته ای اش "شفاف سازی" کند. حتی مقامات روسی هم به جمهوری اسلامی یادآور میشوند که اشتباهات صدام را مرتکب نشوند و خطر را جدی بگیرند.



این انتظارات را رفتارهای خود جمهوری اسلامی بنوعی تایید و تشدید میکند. از جمله عقب نشینی رژیم از رجزخوانی علیه اردوغان و خواست مضحک تغییر محل کنفرانس از استانبول به دمشق و بغداد و یا تلاشهای خامنه ای برای حفظ وحدت درونی در آستانه این مذاکرات (از جمله گرفتن عکس وحدت با رفسنجانی و احمدی نژاد در جریان دیدار با اعضای "مجمع تشخیص مصلحت"، یا دخالت برای تغییر یکشبه رای منفی کمیسیون بودجه مجلس در قبال بودجه احمدی نژاد) نشان میدهد که این مذاکرات برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژه ای دارد. آشکار است که تحریم های اقتصادی و بویژه بیرون انداختن بانک مرکزی ایران از سیستم بانکی و بیمه جهانی و همینطور تحریم خرید نفت جمهوری اسلامی را تحت فشار زیادی قرار داده است. اینکه احمدی نژاد میگوید "آنقدر ذخیره ارزی داریم که تا سه سال هم نفت نفروشیم کشور بخوبی اداره میشود"، بیش از آنکه نشان از موقعیت اقتصادی محکم رژیم باشد، حاکی از اوضاع وخیم آن و میزان فزاینده فشارها بر رژیم است. بویژه آنچه که برای رژیم اسلامی بسیار ترسناک و مخاطره آمیز است به خیابان آمدن کارگران و مردم علیه گرانی و بیکار و فلاکت بی حد و حصر فعلی است. امری که شواهد آن در اعتراضات گسترده کارگری و در مواردی نظیر بالا بردن پلاکارد "ما جوانان بیکاریم" توسط یک دختر جوان در سخنرانی احمدی نژاد در بندر عباس عیان است. به خیابان آمدنی که اینبار به مراتب فراتر از انقلاب ۸۸ خواهد رفت.



اما آیا با همه این اوصاف خامنه ای واقعا آماده سر کشیدن جام زهر نیست؟ بنظرم خامنه ای همیشه آماده بوده است. مشکل او اما همواره این بوده و هست که بعد از سر کشیدن جام و حرکت بسوی نرمال کردن رابطه با غرب، آیا جمهوری اسلامی میتواند پا برجا بماند یا نه. او همیشه جام کذایی را مزمزه کرده و هر بار به این نتیجه رسده که فعلا وقت سر کشیدن نیست و برعکس شانس بقایش در حفظ حالت تخاصمی با غرب و کوبیدن بر غرب ستیزی و آمریکا ستیزی مشخصه اسلام سیاسی است. آیا اینبار چیزی عوض شده که خامنه ای به نتیجه متفاوتی برسد؟



آنچه که در معادله قدیمی دعوای غرب و جمهوری اسلامی (که محمل و شاخص آن "مساله هسته ای" است) بطور واقعی فرق کرده، کل تحولات جهانی و منطقه ای دو سه سال اخیر است که کلید شروع آنرا اتفاقا انقلاب ۸۸ (۲۰۰۹) ایران زد. تحولاتی که پایه مادی آن یک بحران اقتصادی عمیق جهانی است که هنوز ادامه دارد و همچون گردبادی هرآن ممکن است دوباره اوج بگیرد و کل جهان سرمایه داری را درهم بپیچد. تحولاتی که در قدم اول به سال طوفانی ۲۰۱۱ و انقلابات در خاورمیانه و آفریقا و جنبش ضد کاپیتالیستی ۹۹ درصدی ها در غرب منجر شده و تعادل قوای سیاسی را در جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه تغییر داده است. یک بازنده بزرگ این تحولات اسلام سیاسی نوع جمهوری اسلامی و حمس و حزب الله بوده است. غرب میخواهد بر این متن جمهوری اسلامی را به یک نقطه سازش جدید بکشاند و اسلام سیاسی را رام کند و در چهارچوبه سیاستهای خود مستحیل کند. این تحول برای غرب و کل بورژوازی جهانی از نقطه نظر یافتن الگوهای حکومتی قابل دوام در خاورمیانه بعد از سال طوفانی ۲۰۱۱ فوق العاده مهم است. چرا که همه کس میداند نه انقلاب در مصر و تونس کاملا تمام شده، نه الگوی حکومتی پایداری در این کشورها برقرار است و نه خطر گسترش انقلابات و جنبش های انقلابی در منطقه و سایر نقاط جهان و حتی خود غرب فروکش کرده است. در یک کلام خاورمیانه و مشخصا ایران نقطه شروع یک وضعیت جدید در جهان بود و بورژوازی جهانی برای مهار و کنترل این وضعیت جدید نیاز دارد که بویژه اوضاع با ثبات و قابل دوامی در ایران ایجاد کند. غرب فعلا ایجاد این اوضاع باثبات را استحاله جمهوری اسلامی و هرس کردن چنگ و دندان ضدغربی و ضد آمریکایی آن میداند. نزدیک شدن جمهوری اسلامی به الگویی نظیر اسلام ترکیه ظاهرا آن چیزی است که فعلا در ته ذهن بورژوازی غرب عمل میکند. اینکه خود این تا چه حد یک توهم است، بماند. اما از آنسو بقای جمهوری اسلامی بشکل فعلی بعنوان "عامل بی ثبات کردن منطقه" و بسیار مهمتر بعنوان عامل اصلی بقای خطر یک انقلاب دیگر در ایران برای بورژوازی جهانی مخاطره آمیز و غیر قابل قبول است. تحریم های شدید اقتصادی و سیاسی و حتی تهدیدات نظامی و "روی میز بودن همه گزینه ها" توسط غرب اساسا همین سیاست را دنبال میکند و این بسیار جدی است. این آن وضعیتی است که خامنه ای را مقابل یک تصمیم سرنوشت ساز قرار میدهد.



اما خامنه ای بخوبی میداند که سیاست غرب متکی بر یک توهم است. بخوبی میداند که سر کشیدن جام زهر همان و رفتن به موزه جنایات تاریخ همان. زیرا که دقیقا همان انقلابی که غرب از آن میترسد با کوتاه آمدن جمهوری اسلامی در مقابل غرب فضای بیشتری بر عرض اندام پیدا خواهد کرد و در جایی که غرب فکر میکند متوقف نخواهد شد. همانطور که قبلا هم گفته ایم دوستی با غرب برای جمهوری اسلامی حکم "بوسه مرگ" دارد. تمام تحولات طوفانی سه سال اخیر هم مرگ آور بودن این بوسه را تخفیف نداده بلکه بمراتب آنرا تشدید کرده است. جمهوری اسلامی که هر گوشه آن یک ساز میزند، بشدت مورد نفرت مردم است، صرفا به زور سرنیزه اسلام و تازه آنهم به زحمت خود را آن بالا نگاه داشته است به مجرد آنکه کمترین مصالحه و سازشی با غرب کند، بمجرد آنکه ذره ای از اسلام اش کوتاه بیاید، اولا از درون خواهد پاشید و ثانیا مردم هم یک لحظه در استفاده از فرصت و پاک کردن کل این بساط خون و کثافت و اسلام تردید نخواهند کرد. لذا خامنه ای کوتاه نخواهد آمد چرا که از نظر او این یک خودکشی سیاسی است. او به بازی سی ساله ادامه خواهد داد و حداکثر تلاش خواهد کرد پرده ها و دیالوگهای جدیدی به این نمایش اضافه کند. مثلا چه بسی جام زهر را در دست بگیرد و حتی آنرا جهت استفاده تبلیغاتی جلوی دوربین ها مزمزه هم بکند. اما نهایتا سر نخواهد کشید.

دعوای غرب و جمهوری اسلامی متاسفانه ادامه خواهد داشت و قربانیان این وضع کارگران و زنان و جوانان ایران هستند و سرانجام همانا این مردم ایران هستند که باید به این داستان وحشت فلاکت و عقبگرد و جهل که بیک معنی داستان زندگی جمهوری اسلامی بوده است پایان دهند. دقیقا همان چیزی که غرب و جمهوری اسلامی هردو از آن وحشت دارند و هریک به شیوه خود در تلاش برای مهار آن هستند، جواب واقعی اوضاع ایران است. یعنی انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت بلافصل و مستقیم شهروندان و ساختن یک جامعه آزاد و برابر سوسیالیستی. (۱۲ آپریل ۲۰۱۲)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر