مینا احدی: چرا به فتواي قتل شاهين نجفي اعتراض نمي کنيد؟ نامه سرگشاده مينا احدي به سازمانهاي اپوزيسيون جمهوري اسلامي و سازمانهاي سکولار و مدافع حقوق انساني.
انترناسیونال ۴۵۲
يک هنرمند جوان فقط بدليل اينکه آهنگي اجرا کرده٬ موجي از تهمت و افترا و فحاشي و لمپنيزم و در عين حال يک فتواي مرگ دريافت ميکند و بيش از سي و چند ساعت است که در سايتها و در فيس بوک و در رسانه هاي جمهوري اسلامي٬ عليه او لجن پراکني ميکنند و اکثريت اپوزيسيون و رسانه هاي متعدد خارج از کشور در اين مورد يا سکوت کرده اند و يا در نهايت خبر کوتاهي از اين "آکسيون" جديد حکومت جنايتکار اسلامي را بدون موضعگيري پخش کرده اند.
آيا اين موضوع مهم نيست؟ آيا نبايد بلافاصله موضعگيري کرد و تو دهن حکومتي زد که بدليل يک آهنگ در روز روشن فتوا ميدهد و سايتهاي مزدورانش عکس شاهين نجفي خواننده ايراني – آلماني را در حاليکه به سرش نشانه رفته اند٬ و يا براي سرش پول تعيين کرده اند٬ را پخش ميکنند.
سوال من از همه احزاب و شخصيتهاي سياسي اپوزيسيون٬ از سلطنت طلبان٬ سکولارها و چپهاي سرنگوني طلب و همه روشنفکران و قلم بدستان و ... اينست که چرا در اين مورد سکوت کرده ايد؟
واقعيت اينست که اين اولين بار نيست که مشتي آخوند از گور برخاسته فرمان مرگ صادر ميکنند و آنجايي که دستشان برسد٬ اعدام ميکنند و يا در خارج از کشور ترور سازمان ميدهند. اين بخشي از هويت جنبش اسلامي است که با جوخه اعدام و تيرباران و ترور جان گرفته و همه اين جنايات را به اسم الله و پيغمبرشان توجيه ميکنند و براي اينکه بمانند و بچاپند به اين تقدس و هاله نوراني در مورد مذهب و اسلام و امام و پيغمبرشان احتياج دارند. آنها در قرن بيست و يک علنا اعلام ميکنند که خروج از اسلام را با مرگ پاسخ ميدهند. و هر نوع نقد و مزاح از پيغمبر و امامانشان را با گلوله پاسخ ميدهند.
در بين اپوزيسيون جمهوري اسلامي مدتها است که بحث آلترناتيو حکومت اسلامي در ميان است. آلترناتيو اين دهن بستن و مقدس اعلام کردن برخي موضوعات و اجازه ندادن به وارد شدن هنر و نقد و مزاح به اين محدوده ها ٬ آيا چيزي بجز آزادي بی قید و شرط بيان و آزادي کامل هنر است؟ چرا در اين مورد آلترناتيوتان را اعلام نميکنيد؟
آيا نبايد امروز و در اين جنگ و جدال از آزادي بيان دفاع کرد؟ آيا نبايد در اين دعوا يکطرف ايستاد و عليه ارتجاع و جنايت و دهن بستن و خون ريختن حرف زد؟
تکليف اصلاح طلبان حکومتي و جنبش ملي اسلامي ظاهرا در اين دعوا روشن است. جناب مجتبي واحدي و تعدادي از دوستانشان٬ اعلام برائت از شاهين نجفي کرده و خواهان راه انداختن کمپيني در تقبيح کار او هستند. ظاهرا اسم بردن از يک امام در يک شعر " توهين " به ایشان و يا توهين به اعتقادات " مردم" است و اينها که از ازل تا ابد نماينده مردم! هستند٬ از طرف مردم عليه مردم چاقو ميکشند و با خونريزي ميخواهند همان مردم را ساکت کنند!! يک نفر در صفحه فيس بوک واحدي نوشته بود: من ضد اسلام هستم و خدا را قبول ندارم بايد کي را ببينم؟
گوشهايتان را به زمين بچسبانيد و همهمه يک جنبش عظيم ضد مذهبي در ايران را بشنويد. سي و سه سال حکومت فاشيست اسلامي با اصلاح طلب و اصولگرا و با مکلا و معمم اش خون ريخته و جنايت کرده و همه اين فجايع را با اتکا به خدا و پيغمبر و اسلام و همين هاله تقدس انجام داده است. پس عادي ترين عکس العمل جامعه حمله به اين سنگرها و شکستن اين تابو ها است. چيزي که روزمره اتفاق مي افتد و شعر شاهين نجفي يکي از بروزات اين جنبش است.
دوستان گرامي!
براي مقابله با حکومت اسلامي و براي سرنگوني اين حکومت بايد در این زمينه ها حرف زد و مبارزه کرد و عليه بستن دهانها و در دفاع از آزادي بی قدی و شرط بيان به ميدان آمد.
کمترين انتظار از احزاب اپوزيسيون حکومت اسلامي اينست که در مقابل اين فتوای جنایتكارانه و تحرك اوباش ڄاقو بدست حكومت الله حرفي بزنند.
مينا احدي
۱۰ ماه مه ۲۰۱۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر