۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

کاظم نیکخواه: مخالفت با جنگ کافی نیست


فرستادن به ایمیل چاپ

kazem-nikxah
انترناسیونال ۴۳۹
سرسخن

بحران اتمی جمهوری اسلامی و کشاکش دولتهای غربی با این حکومت گرچه همچنان در حالت بن بست قرار دارد اما این بن بست دارد بتدریج به سمت احتمال کشاکش نظامی چرخش پیدا میکند. اخبار و گزارشهای بسیاری گویای اینست که دولت اسرائیل خودرا برای حمله نظامی در بهار سال ﺁینده ﺁماده میکند. برخی از سیاستگزاران ﺁمریکائی نیز تمایل خودرا به حمله نظامی پنهان نمیکنند. حتی در اروپا نیز لحن ها نسبت به جمهوری اسلامی بسیار تند تر از همیشه شده است. هیچکس نمیتواند با قطعیت بگوید ﺁیا عملا حمله نظامی در شرایط کنونی یا در ﺁینده نزدیکی صورت خواهد گرفت یا نه. گمانه زنی ها در این زمینه بسیار متفاوت است. میتوان موانع بسیاری را که نشاندهنده غیر محتمل بودن شروع تهاجم نظامی به جمهوری اسلامی در شرایط کنونی است بر شمرد. و در عین حال میتوان فاکتورهای بسیاری را مورد اشاره قرار داد که برای طرفین راهی جز توسل به کشاکش نظامی باقی نمیگذارد. در بحبوحه این ناروشنی که بسیار طبیعی بنظر میرسد٬ یک چیز روشن است و ﺁن اینست که خطر کشاکش نظامی منتفی نیست. و میتوان بروشنی نسان داد که هرچه زمان بیشتر میگذرد خطر جنگ و حمله نظامی نسبت به قبل بیشتر میشود. و همین برای ما مردم بسیار مهم است. باید بروشنی بدانیم که کشاکش نظامی چه نقشی در سرنوشت ما و ﺁینده ما و جامعه ای که در ﺁن زندگی میکنیم دارد. و در برابر ﺁن چه باید بکنیم. این مساله ای است که اینجا بطور خلاصه میخواهم به ﺁن بپردازم و بعدا امیدوارم مشروح تر ﺁنرا باز کنیم.

کم نیستند جریاناتی در میان اپوزیسیون راست ایران که به حمله نظامی غرب به جمهوری اسلامی دخیل بسته اند و توهماتی را در این زمینه در میان مردم سرنگونی طلب دامن میزنند. که گویا با حمله نظامی جمهوری اسلامی سرنگون میشود و مردم از شر جهنمی که این حکومت خلق کرده است خلاص خواهند شد. از سوی دیگر کم نیستند جریاناتی که در سایه مخالفت با جنگ و حمله نظامی٬ نسخه های کهنه و رسوای دفاع از تحریم اقتصادی و پیاده کردن پروژه اصلاح حکومت و امثال اینها را برای مردم می پیچند. و عده ای نیز هم با جنگ و هم با نحریم اقصتادی مخالفند و با این موضع مستقیم یا غیر مستقیم در کمپ جمهوری اسلامی و مدافعانش قرار میگیرند. در واقع باید گفت این به اصطلاح راه حل ها برای توده مردم ایران خود صورت مساله است. دفاع از جمهوری اسلامی به بهانه جنگ و تحریم که رسواتر از ﺁنست که لزومی به بحث جدی داشته باشد. تحریم اقتصادی همه جانبه نیز که قرار است از تابستان ﺁینده به اجرا گذاشته شود٬ از هم اکنون هیولای فقر و گرسنگی و نداری و محرومیت بیشتر را مقابل میلونها نفر از مردم قرار داده است. پروژه های اصلاح حکومت اسلامی نیز بارها و بارها پوچ بودن خودرا اثبات کرده و نشان داده است که عملا معنایی جز تلاش برای بقای حکومت اسلامی ندارد.
برای روشن کردن این که با مساله خطر حمله نظامی چه باید کرد باید ابتدا صورت مساله را از زاویه مصالح کارگران و توده مردم ترسیم کرد. اولین مساله اینست که جنگ و حمله نظامی٬ حال از جانب اسرائیل یا از جانب ناتو و دولتهای غربی٬ بدون هیچ تردیدی شدیدا به زیان مردم است. اگر این حمله نظامی بطور محدود صورت گیرد فقط فضای سیاسی جامعه را نظامی میکند و به حکومت منفور جمهوری اسلامی بهانه و امکان بیشتری میدهد که در سایه جنگ کل خواستها و مبارزات مردم را عقب براند. تجربه دوره جنگ با عراق را مردم جلوی خود دارند که چگونه این حکومت از شرایط جنگی و تبلیغات جنگی برای پلیسی کردن کل جامعه و سرکوب ابتدایی ترین خواستهای مردم استفاده کرد. و اگر جنگ ابعادی وسیع تر و همه جانبه تر بخود بگیرد اولا قربانیان مستقیمش مردم خواهند بود و ثانیا بازهم کل دستاوردهای سیاسی ای که بخشهای مختلف مردم در سالهای اخیر بدست ﺁورده اند را نابود خواهد کرد. یعنی جنبش کارگری٬ جنبش زنان٬ جوانان و تشکلها و همبستگی ها و فضای سیاسی انقلابی جامعه میتواند اولین قربانی فضای جنگی باشد و یک از هم گسیختگی سیاسی جدی را در جامعه دامن خواهد بزند که تنها ارتجاع بورژوایی از ﺁن استفاده خواهد کرد. در این زمینه بسیار میتوان سخن گفت. بطور خلاصه ما مردم باید بدانیم که جنگ عمیقا به زیان ما و زندگی ما و نسلهای ﺁینده ماست. نفرت از جمهوری اسلامی نباید باعث شود که ذره ای همدلی و همراهی با جنگ و حمله نظامی در میان مردم پا بگیرد. کارگران و مردم باید این را بدانند و صراحتا با جنگ و حمله نظامی مخالفت کنند. و با مبلغین حمله نظامی نیز مقابله نمایند.

اما مخالفت با جنگ نیز هنوز بخودی خود ما را به موضع درستی نمیرساند و هنوز کافی نیست. طیف مخالفین جنگ علیه جمهوری اسلامی را نگاه کنید. از خود جمهوری اسلامی و پادوها و مدافعان داخلی و بین المللیش که یک ارتجاع کثیف ضد انسانی را شامل میشود گرفته تا طیفهای ملی اسلامی کمی فاصله دارتر از ﺁنها٬ و لیبرال مسلکهای مرتجع و ضد انقلاب و امثال اینها در این طیف قرار میگیرند.

مخالف جنگ و مدافع انقلاب
ما مخالف جنگیم و مدافع سرسخت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی هستیم. و پاسخی که کارگران و مردم را میتواند به اهداف انسانی شان برساند در همین دو جنبه نهفته است. مخالفت با جنگ و تحریم اقتصادی همانگونه که اشاره شد بخودی خود کافی نیست. حتی از نظر عملی هم بجایی نخواهد رسید. حقیقت اینست که بدون گسترش فضای انقلابی علیه جمهوری اسلامی٬ سرنوشت جامعه ایران به بازیهای دولتهای بورژوایی گره خواهد خورد. بدون فضای انقلابی میتوانند با حکومت سازش و مماشات کنند و ﺁنرا نگه دارند. میتوانند جنگ و نابودی را دامن بزنند و میتوانند تحریم و گرسنگی و گرانی و فقر را بر سر مردم نازل کنند. این در میدان بودن مردم است که میتواند همه این نقشه ها را خنثی کند. این تنها راهی است که میتوان مطمئن بود که اجازه نخواهد داد دولتها در پشت درهای بسته بنشینند و در مورد ﺁینده جامعه ایران تصمیم بگیرند. این ﺁن جنبه ای است که در شرایط کنونی ایران بسیار حیاتی است. ﺁینده ما به تقویت فضای سرنگونی طلبی و تقویت ﺁلترناتیو انقلاب علیه جمهوری اسلامی گره خورده است. وقتی که کارگران و مردم در میدان باشند نه هیچ دولتی براحتی میتواند هواپیماهایش را به سوی این کشور گسیل کند و یا بمب و موشک پرتاب کند و نه تحریم اقتصادی مقبولیتی پیدا خواهد کرد. مقابله با خطر جنگ و فشار تحریم های نابود کننده اقتصادی فقط از این طریق ممکن است و میتواند شر جمهوری اسلامی و تمام عوارض این حکومت منحوس را از سر کل جامعه کم کند.

روشن است که انقلاب را نمیتوان به سادگی خلق کرد. اما ما در یک خلاء سخن نمیگوییم. در مورد جامعه ای صحبت میکنیم که خیزش های میلیونی سال ۸۸ را داشته است و نشان داده است که اکثریت عظیم مردم علیه حکومتند. از جامعه ای سخن میگوییم که هرروز اعتصابات متعدد کارگری در ﺁن جریان دارد. در مورد جامعه ای سخن میگوییم که سرنگونی طلبی و نفرت از جمهوری اسلامی در ﺁن دارد فوران میکند. و در مورد حکومتی سخن میگوییم که با معضلات و بن بستها و بحرانهای بسیار ﺁشکار و غیر قابل انکاری مواجه است. در این فضا اینکه فعالین و رهبران جنبش کارگری و جنبشهای زنان و دانشجویان و بخشهای مختلف مردم در این زمینه روشن و شفاف فکرکنند٬ میتواند بطور جدی بر فضای انقلابی جامعه تاثیرات عمیق و جدی ای بگذارد.*

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر