مادر بهنود رمضانی: تا آخر می ایستم تا به من پاسخ دهند که چرا بچه ی بیگناه مرا کشتند
چکیده :من پشیمان نیستند، بهنودها انتخاب شدند برای این موضوع و خوشحالم که روسفید تاریخ شده است و خونش در مسیر آگاهی بخشی برای مردم، مسیری که کمک کند مردم به آرامش برسند و مطمئنا چنین خواهد شد ...
شب چهارشنبه سوری سال ١٣٨٩ خبری منتشر شده بود مبنی بر اینکه بهنود رمضانی دانشجوی ۱۹ ساله ی ترم دوم دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط چند موتور سوار در تهران کشته شده است. و اینک بعد از گذشت یک سال به گفته ی خانواده اش هنوز قاتل وی مشخص نشده است اما خانم حوری گلستانی مادر این جوان می گوید: من تا آخر می ایستم تا به من بگویند چرا فرزند بیگناه مرا کشته اند از آقای احمد شهید هم عاجزانه می خواهم در این راه ما را یاری کند..
به گزارش سرخسبز، مادر بهنود رمضانی در گفتگویی می گوید این یک سالی که گذشت برای خانواده ی ما بسیار غم انگیز بود و من هنوز نمی توانم باور کنم پسرم در کنارم نیست، هر روز ما را به یک جایی که خودشان در نظر می گیرند ارجاع می دهند، پرونده ما باز است ولی هیچ پاسخ درستی به ما نمی دهند که قاتل کیست.
او در مورد پاسخ مسولان قضایی در پیگری های این خانواده چنین توضیح می دهد: به ما می گویند نمی دانیم قاتل کیست در حالی که مردم محله و دوستان بهنود دیدند چه اتفاقی در روز چهارشنبه سوری افتاد، ماشین ضاربینِ پسرم هم مشخص شد، تمامِ شواهد هم موجود است اما نمی دانم چرا جواب نمی دهند.
وی در خصوص پیگیری از مراجع بین المللی می گوید: ما به آقای احمد شهید نامه دادیم و از ایشان عاجزانه خواستیم که به داد ما و خانواده های شهدا برسند. می دانم که مسولانِ ما نمی خواهند بپذیرند و می گویند فقط یک نفر کشته شده است و قبول نمی کنند که بچه های ما شهید شدند، اما مطمین هستم که اگر فشارهای بین المللی باشد پرونده ی بچه های ما به نتیجه خواهد رسید اگر گزارشگر ویژه سازمان ملل مدارکی بخواهد ما کمک شان می کنیم حتی اگر حضور فیزیکی ما لازم باشد تا مستندات را ارائه بدهیم، ما بیکار نمی نشینم و کمک شان می کنیم تا به داد ما برسند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا به خاطر این پیگری های قضایی، نگران مشکلات احتمالی نخواهند بود تاکید می کند: من هیچ نگرانی ندارم تا آخر می ایستم تا به من پاسخ بدهند که برای چه بچه ی بیگناه مرا کشتند، من از اینها طلبکارم باید پاسخگو باشند.
مادر بهنود رمضانی فرزند خود را اینگونه معرفی می کند: پسرم یک آدم آزادی خواه بود، دلش آرامش می خواست، دلش برای آینده ی کشور می سوخت و دغدغه ی خاطر داشت. از زمانی که دانشگاه رفته بود فکر و بینش او نسبت به مسائل تغییر کرده بود و حتی پدرش او را تشویق می کرد که مطالعه ی بیشتری انجام دهد، آن شب چهارشنبه سوری هم که رفت، می خواست قدمی بردارد که به آزادی کشورش کمک کند.
از او می پرسم آیا پشیمان نیستید که چرا مانع رفتن پسرستان به تجمع اعتراضی چهارشنبه سوری نشدید می گوید: نه من پشیمان نیستند، بهنودها انتخاب شدند برای این موضوع و خوشحالم که روسفید تاریخ شده است و خونش در مسیر آگاهی بخشی برای مردم، مسیری که کمک کند مردم به آرامش برسند و مطمئنا چنین خواهد شد.
از او می پرسم آیا فکر می کنید واقعا چنین تاثیری داشت با قاطعیت می دهد بله من اطمینان دارم، خیلی خیلی تاثیر گذاشت.
خانم گلستانی خطاب به فرزند خود بهنود می گوید: می دانم بهنودم الان برای بیگناهی خودش گریه می کند، می دانم جایش خیلی خوب است ولی از اینکه بیگناه کشته شده ناراحت است می دانم دلش می خواست پیش ما باشد. می خواهم بگویم بهنود جان از این دنیای پر از ظلم و کینه که حتی نمی توانستی حرفت را بزنی راحت شدی. از جایی که حتی به ندای مظلومیتت هم جواب داده نمی شود راحت شدی، فقط همین را می توانم به پسرم بگویم که راحت شدی بهنود دیگه دغدغه ای نداری مامان….
وی با بیان اینکه اسم بهنود بر بلندای البرز ثبت شده است، ادامه می دهد شب چهارشنبه سوری با هر صدای ترقه ای که می شنوم قلبم از جا کنده می شود انگار آن شب شوم دوباره می خواهد بیاید سراغم، اصلا توان ندارم به خدا، پدرش هم از پا در آمده، اصلا زندگی ما از بین رفت، هیچ انگیزه ای ندارم و فقط می گویم باید بمانم و ببینم برای خودشان هم به وجود بیاید تا ببینند ما چه کشیدیم.. عید را پیش بچه های خودشان هستند، مسافرت هایشان هم به جای خودش ولی ما چی… ما فقط و فقط باید برویم سر خاک بچه هایمان…..
پدر بهنود رمضانی که خود سابقه ۲۵ سال کار در کادر آزمایشگاهی را دارد می گوید: من همه چیز را به وجدان بیدار جامعه وا می گذارم و درود می فرستم بر شرف کادر پزشکی قانونی که واقعیت را انکار نکرده اند و در گزارش خود بر خلاف نظر برخی ها که اعلام کرده بودند در اثر سوختگی و انفجار نارنجک بوده است اتکا نکرده و “مرگ بر اثر ضربات متعدد شی سخت به سر” را نیز قید کرده اند.
پیکر این دانشجو بعد از دو روز به خانواده اش تحویل داده شد تا او را خارج از تهران و در محل سکونتش به خاک بسپارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر