۱۳۹۱ خرداد ۱۳, شنبه

شهلا دانشفر: دو الگوي جالب از اعتراضات كارگري & جنگ حجاب و باخت جمهوري اسلامي


فرستادن به ایمیل چاپ

shahla-daneshfar2012_123_x_148
انترناسیونال ۴۵۵
هفته اي كه گذشت ما شاهد دو خبر مهم كارگري بوديم كه به نوع خود الگوي جالبي از اعتراض و راهي بر جلب حمايت جامعه بدست ميدهد. يك نمونه آن تجمع كارگران اخراجي چندين كارخانه از جمله پاک پي، برفاب، بابک متال و کاشي ارينگ در ۴ خرداد ماه در شهر كرد است. در اين روز بيش از ۲۰۰ كارگر اخراجي در اين كارخانجات در حركتي هماهنگ در محوطه پارك ملت شهر كرد تجمع كردند و عليه اخراجها به اعتراض برخاستند. طبعا جاي خانواده هاي كارگران در اين حركت اعتراضي مهم خالي بود، اما نفس سازمان يافتن چنين حركت متحدي يك نمونه قابل توجه در تقابل با بيكارسازيهاست.

در شرايطي كه به قول خود حكومت سونامي بيكاري در پيش و سخن از اخراجهاي وسيع و تداوم آن تا سال ۹۴ در ميان است، يك راه موثر در تقابل با اين تعرضات، اعتراض متحد كارخانجات مختلف در هر شهر است. واقعيت اينست كه هم اكنون در هر شهر در مراكز مختلف كارگري بر سر بيكارسازيها و دستمزدهاي معوقه اعتراض و مبارزه است. اين اعتراضات ميتواند در تماس با يكديگر به حركتي قدرتمند تبديل شود و جلوي تهاجمات هر روزه دولت و كارفرمايان را بگيرد. حركت متحد كارگران در پارك ملت شهر كرد از اين جهت يك الگو است. ميتوان اين الگو را تكثير كرد. ميتوان با پيوستن خانواده ها به اين اعتراضات اين الگو را به حركت هاي اعتراضي قدرتمندي تبديل كرد. خصوصا در شرايطي كه فضاي اعتراض در جامعه بالاست، چنين اشكالي از مبارزه پتانسيل جلب بيشترين حمايت اجتماعي را دارد. بايد از تمام اين ظرفيت ها استفاده كرد. اينها همه موضوعاتي است كه بايد در مجامع عمومي كارگري به بحث درآيد و به تصميم مشترك كارگران در كارخانجات مختلف تبديل شود.

اما يك نمونه ديگر از اين نوع اعتراضات كارگري، اعتراض و راهپیمایی کارگران بخش خدمات شهرداری بوکان در سوم خرداد ماه است. در اين روز ۱۲۰ نفر از کارگران بخش خدمات و جمع آوری زباله شهرداری بوکان که تحت پوشش یک شرکت پیمانکاری قرار دارند در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای خود، زباله ها را در خیابانها پخش و از اداره مخابرات به سوی فرمانداری بوکان راهپیمایی کردند. کارگران در آنجا به تحصن نشسته و خواستار دریافت دستمزهای معوقه خود شدند. اين حركت اعتراضي از دو جنبه اهميت دارد، اول قدرت اعتصاب كارگران، آنهم كارگران شهرداري كه در اتصال به مردم يك شهر قرار دارند و اعتصاب آنها و جمع نشدن يكروز زباله ها توجه كل مردم را بخود جلب ميكند. ديدن اين جنبه از كار خود نكته قابل توجهي است كه كارگران بايد با مطلع ساختن مردم از علت اعتراضشان، تلاش كنند بيشترين حمايت جامعه را جلب نمایند و موضوع را به اعتراضي اجتماعي تبديل كنند. دومین شکل اعتراضی است که كارگران براي بيان خواستشان اتخاذ كرده اند، راهپيمايي و تحصن مقابل فرمانداري شهر. راهپيمايي در وسط شهر، تحصن در مقابل مراكز قدرت رژيم مثل فرمانداري شكل موثر ديگري از اعتراض است كه صداي كارگران را به سطح جامعه ميكشاند و ميتواند كل يك شهر را به تحرك در آورد. چنين نمونه اي از اعتراض را بارها از سوي کارگران كارخانه هایی چون نساجي قايمشهر، مخابرات راه دور، صنابع فلزي و كيان تاير شاهد بوده ايم و بطور واقعي تاثيرات مهمي در فضاي اعتراضي شهر ها و توازن قواي سياسي جامعه داشته است. نكته مورد تاكيد من اينست كه با توجه به اينكه امروز مساله بيكارسازيها، مساله نپرداختن دستمزدها، سطح نازل دستمزدها و فقر و گراني، مساله بخش عظيمي از جامعه است، اتخاذ اشكالي از مبارزه كه بتواند حركت را به سطح جامعه بكشاند و بويژه نقش خانواده هاي كارگري در اجتماعي شدن بيشتر اين اعتراضات گامي مهم و تعيين كننده در قدرت يابي كارگران است. بطور خلاصه می شود گفت: اولين گام براي اجتماعي شدن اعتراضات و متحد نگاهداشتن كارگران، برپايي اجتماعات و مجامع عمومي كارگري است و گام بعد ارتباط كارگران كارخانجات مختلف با يكديگر، تدارك اعتراضات همزمان در مقابل مراكز قدرت رژيم و اتخاذ اشكالي از اعتراض چون راهپيمايي و تحصن است. اينها همه راهكارهايي است كه به كارگران امكان ميدهد تا با قدرت بيشتري در اوضاع سياسي امروز جامعه نقش ايفا كنند و نه تنها تهاجم هر روزه رژيم به زندگي و معيشت خود را سد كنند، بلكه پرچمدار خواستهاي كل جامعه باشند.
...................................

انترناسیونال ۴۵۵
شهلا دانشفر
اخبار بلندگوهاي رژيم از آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابي در پاركها و اماكن تفريحي تهران، از روز ۵ خرداد خبر ميدهد. بنا بر اين اخبار اوباشان جمهوري اسلامي در تهران در ادامه اجراي آنچه آنرا "طرح امنيت محله محور" و "امنيت اجتماعي" و امثال اينها مينامند، دوباره در اماكن پخش شده و به گفته خودشان مشغول پيگرد بدحجابانند. پاركها يكي بعد از ديگري، پارك بوستان ملت، پارك طالقاني، پارك آب و آتش و غيره و غيره همه را در نورديده اند. ظاهرا چند هفته ايست كه تمركزشان را روي اين موضوع بيشتر كرده اند، چون به گفته خودشان آغاز تابستان و گرماست و از این نگرانند كه كنترل اوضاع از دستشان خارج شود. نيروهايشان را در ميادين و مراكز خريد مستقر كرده و رانندگان و سرنشينان ماشين ها را مورد تفتيش قرار ميدهند.

اما با وجود همه این تلاش ها كارشان هر روز شاق تر شده، حجاب ها هم هر روز بيشتر به كنار رفته و عملا خبري از آن نيست. جمهوري اسلامي هم بدون حجاب تكليفش روشن است و هوا برايشان خيلي پس است. از همين رو تمام نيرويشان را براي نجات نظام و اسلام بسيج کرده اند. ساجدي نيا فرمانده نيروي انتظامي تهران بزرگ، از گسترش اجراي طرح هايشان در رابطه با اين معضل مهم حكومت ميگويد: "پليس پايتخت از چند هفته گذشته تا کنون طرح‌های تشدید برخورد با بدحجابی و بدپوششی در میادین و مراکز خرید، رانندگان و سرنشینان بدحجاب در بزرگراه‌ها و معابر درونشهری، سگ گردانی و ایجاد آلودگی صوتی را به مرحله اجرا گذاشته است که اجرای آن‌ها همچنان ادامه دارد."

از سوی دیگر بر اساس اعلام فرماندهی انتظامي تهران بزرگ طي روزهاي آتي نیز مراحل ديگري از طرح تشديد برخورد با بدحجابي در تهران به مرحله اجرا گذاشته مي‌شود. رادان، جانشين فرمانده نيروي انتظامي جمهوري اسلامي هم قبل تر از آن گفته بود كه پليس با موضوع بدپوششي برخورد مي‌كند و "لباس تنگ و چسبان، روسري كه از دو سوي آن موي سر مشخص باشد، مانتوي بالاي زانو و شلوار تنگ" را نيز از مصاديق بدپوششي اعلام كرده بود. اما هر كجا نگاه ميكني در كوچه و در خيابان، در محيط كار و در تفريحگاهها و پارك ها، در هنگام رانندگي و در همه جا پر از "مصاديق بدحجابي" است. بارها و بارها نيز اعلام كرده اند كه بدحجابي جرمي قضايي است و مجازات دارد. از جمله بدحجابان به جرم نقض اين قانون ده روز تا دو ماه زنداني شده و يا بايد از ۵ هزار تا ده هزار جريمه نقدي بپردازند. تحقير و توهين و شلاق و غيره نيز چاشني همه اين مجازاتهاست.

نفس همين سياستها و لشكركشي ها و توهين و تحقير زنان به دليل لباس و گوش دادن به موسيقي و غيره براي انزجار از اين حكومت ضد انساني و مافوق ارتجاعي كافي است. اين تحجر و عقب ماندگي و ارتجاع متعفن در جامعه ايران جايي ندارد و مورد انزجار تك تك مردم ايران است و سي سال است كه با اين جانوران عهد عتيقي با تمام وجود جنگيده اند. عليرغم وحشي گري حاكمين منفور و فشارها و زندان و شلاق، زنان و همه مردم در مقابل اين جانوران مفت خور متحجر ايستاده اند و كوتاه نيامده اند و نخواهند آمد. اينكه رژیم بازهم خودرا نيازمند به اين لشكركشي مي بيند و عوامل آن اعتراف ميكنند كه خيابانها و دانشگاهها و كوچه و شهر پراست از "بي حجابان"، به اين معناست كه آشكارا اعتراف ميكند كه در اين جنگ بازنده است. اين موضوعي است كه در هر نماز جمعه و در هر منبر و در هر نشست مجلس و در هر گردهمايي فرماندهان ارشدشان چون رادان و احمدي مقدم و غيره مورد بحث حاكمين است. همگي دارند از وخامت اوضاع مي نالند. ميگويند قرار بود ۲۶ نهاد دولتي درگير اجراي طرح حجاب و عفاف باشند، اما بيچاره پليس و سردار رادانشان تنها مانده است. ظاهرا احمدي نژاد هم خود را به بيخيالي زده و فعلا قاچ زين را چسبيده است. خلاصه اينكه اعتراف به اين شكست و جنگ و جدال درون حكومت بر سر اين موضوع يك محور مهم بحث در رسانه هاي خود دولت است.

در همين رابطه سايت "فرارو" يكي از سايتهاي وابسته به جناحهاي حكومتي در گزارشي در تاريخ ۳۱ ارديبهشت در مورد نظرات كاربران اين سايت به روشني اعتراف به اين شكست داشته و مينويسد: "دو سال پیش سردار رادان جانشین فرماندهی نیروی انتظامی کشور در اظهار نظری اعلام کرد "اگر همه به وظایف خود عمل کنند دوساله بدحجابی ریشه کن می شود".دو سال از این اظهار نظر و سی و سه سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی گذشته است و بدحجابی هنوز ریشه کن نشده است!."

اين عبارت و كل گزارش فرارو و حملات كاربرانش خطاب به پليس اسلامي بر سر مساله حجاب به روشني اعترافي بر شكست جمهوري اسلامي در جنگ با مردم بر سر اين موضوع است. چون معضل اين جنابان امروز فقط بر سر بدحجابي نيست. بلكه بحث بر سر حجاب برگيران است. بطور واقعي سياست تحميل حجاب مثل خيلي از سياستهاي ديگر به شكست رسيده است. گزارش فرارو بيانگر حقيقت آشكاري است كه در كوچه و خيابان و در جنگ هر روزه مردم با رژيم آپارتايد جنسي با آن، روبرو هستيم. تمام سطور گزارش فرارو و اظهارات كاربرانش حكايت از نفرت عميقي است كه مردم از سي سال حاكميت جمهوري اسلامي و قوانين ارتجاعي اسلامي اش دارند.

اما نكته اي كه لازمست در آخر بر آن تاكيد كنم، اهميت و جايگاه مساله جنگ بر سر حجاب و سراسيمگي جمهوري اسلامي در برخورد به اين موضوع در متن اوضاع سياسي امروزجامعه است. واقعيت اينست كه امروز جنبشي عميق و همه جانيه عليه جمهوري اسلامي و مباني پايه اي و هويتي آن از جمله عليه حجاب و آپارتايد جنسي، عليه قوانين ارتجاعي اسلامي و عليه مذهب و حاكميتش، بطور قدرتمند به جلو ميرود. در صف جلوي اين جنبش جوانان و زنان قرار دارند. مساله حجاب و حجاب برگيران را بايد در متن چنين جدالي ديد. جنبشي هر روزه كه در كوچه و خيابان با رژيم اسلامي در جنگ است و برپا شدن اين بساط جهنمي را مسبب آشكار فقر و فلاكتي ميداند كه بر جامعه حاكم شده است. جنبشي كه با جنگ هر روزه اش در كوچه و خيابان كل حاكميت رژيم اسلامي را به چالش كشيده است. جنبشي كه بروزات قدرتمند و آشكارش را در جنبش برهنگي و برهنه شدن گلشيفته فراهاني و شكستن تابوها و ترانه "آي نقي" شاهين نجفي و براه افتادن كمپيني جهاني در اعتراض به حكم فتوا عليه او، ديديم. جنبشي كه چهره هايي جهاني چون مينا احدي و مريم نمازي را دارد كه گزارش كارهايشان به موضوع بحث سايت هاي حكومتي تبديل شده است. اين جنبشي است چپ، راديكال، انساني كه كل حاكميت جمهوري اسلامي را نشانه گرفته است. جنبشي براي سرنگوني جمهوري اسلامي و براي داشتن جامعه اي شاد و انساني است. بايد در متن چنين اوضاعي به مساله جنگ بر سر حجاب نگاه كنيم و وحشت جمهوري اسلامي از كنار رفتن هر روزه حجابها را ببينيم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر