۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

خلیل کیوان: مذاکرات هسته ای در مسکو: سازش یا تشدید تخاصمات؟


فرستادن به ایمیل چاپ

xalil-keivan
انترناسیونال ۴۵۶
روزهای ۱۷ و ۱۸ ژوئن مذاکرات کشورهای ۱+۵ و جمهوری اسلامی در مسکو برگزار میگردد. آیا اینبار توافقی حاصل خواهد گشت؟ در صورتیکه توافقی صورت نگیرد اوضاع به کدام سمت کشیده خواهد شد؟
مذاکرات ژنو به بن بست کشیده شد. در کنفرانس استانبول که در آوریل سال جاری و پس از یک وقفه چهارده ماهه از مذاکرات ژنو برگزار شد، توافق شد که مذاکرات بعدی در بغداد برگزار گردد. در کنفرانس استانبول طرفین مذاکره از اینکه صرفا دریچه مذاکره باز نگه داشته شد، ابراز خوشنودی کردند. پس از دو روز کار فشرده در کنفرانس بغداد، اعلام شد که توافق شده است که نشست بعدی در ماه ژوئن در مسکو برگزار گردد اما اینبار، خوشنودی در کار نبود.
مذاکرات بغداد شکاف ها را آشکاتر کرد. در کنفرانس مطبوعاتی گفته شد که فضای مذاکرات بحدی سنگین بود که طرفین بارها تا قطع کامل مذاکرات پیش رفته اند. یکی از دیپلمات های جمهوری اسلامی که در این مذاکرات حضور داشت گفت: از نظر محتوائی مذاکرات بغداد یک شکست بزرگ بود.

در نشست بغداد، غرب با دست پرتر و آماده تر در مذاکرات حضور یافت. تبلیغات جنگی و گفتمان حمله نظامی و مهمتر از همه، تحریم ها، موقعیت محکمتری نسبت به مذاکرات قبلی برای غرب ایجاد کرده بود. در آستانه نشست بغداد، غرب رئیس آژانس انرژی اتمی، یوکیو آمانو را به تهران فرستاد تا جمهوری اسلامی را برای همکاری در زمینه هسته ای محک بزند. حتی حواس شان بود که خانم کاترین اشترن وزیر امور خارجه اتحادیه اروپا و رئیس هئیت مذاکره کننده ۱+۵ را با مانتو بلند و گشاد روانه سالن کنفرانس نمایند تا مبادا نوع پوشش این "زن" اثر منفی بر مذاکرات داشته باشد! اما، علیرغم همه این تمهیدات، بسته پیشنهادی غرب به مذاق جمهوری اسلامی خوش نیامد و مورد قبول قرار نگرفت. در مقابل نیز، بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی که مسائل متنوعی را در برمیگرفت، از نظر غرب نه گامی در جهت مصالحه بلکه، دشوارتر کردن و کش دادن مذاکرات و زمان خریدن برای ادامه سیاست های تا کنونی تلقی شد.

رئوس بسته پیشنهادی غرب شامل توقف کامل غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی، خارج کردن اورانیوم غنی شده فعلی به خارج از ایران، برچیدن تاسیسات هسته ای فردو در اطراف شهر قم و اجازه بازرسی از تاسیسات هسته ای پارچین است. در بسته پیشنهادی غرب مشوق هابی نیز در نظر گرفته شده است. غرب تاکید کرده است که تسهیلاتی نظیر ایزوتوپ‌های پزشکی و اجزای یدکی هواپیماهای مسافربری در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده شود و در زمینه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای نیز با آنها همکاری شود.

در بسته پیشنهادی جمهوی اسلامی بر قطع فوری تحریم های اقتصادی و تضمین هائی برای باقی ماندن اسد در قدرت تاکید شده است. بعلاوه، از خواست غنی سازی اورانیوم هم کوتاه نیامده اند. مسائل دیگری مانند مساله بحرین نیز در بسته پیشنهادی ایران قرار گرفته بود.
واضح است که آنچه طرفین در مذاکرات بغداد از یکدیگر طلب کرده اند عبور از خط قرمز های یکدیگر است. از اینرو، تا تحقق یک مصالحه فاصله زیادی دارند. در واقع در مذاکرات بغداد، به یکدیگر جام زهر تعارف کردند. آیا در کنفراس پیش رو در مسکو دوغ آشتی به هم تعارف خواهند کرد؟

مساله هسته ای محمل یک جدال اساسی تر و تاریخی تر جمهوری اسلامی با غرب است. آنچه که در این مذاکرات حل و فصل میشود در واقع فراتر از مساله هسته ای است. موضوع اصلی در این مذاکرات رابطه غرب و جمهوری اسلامی است. غرب بدنبال این است که چنگ و دندان جمهوری اسلامی را، سوهان بکشد. این برای جمهوری اسلامی به معنی سر کشیدن جام زهر است. جمهوری اسلامی که ضد غربی و ضد آمریکائی نباشد و از حمایت تروریسم اسلامی دست بکشد و به جنبش ضد امپریالیستی پشت کند، انسجام و فلسفه وجودی خود را از دست خواهد داد. موقعیت آن نزد جنبش اسلامی سیاسی و جنبش ضد امپریالیستی از دست خواهد رفت. این، سر آغازی برای پایان کار جمهوری اسلامی خواهد شد. برای حکومتی که مردم در کمپین آن نشسته اند، عقب نشینی و مصالحه با غرب، کابوس ماندن یا رفتن است. برای جمهوری اسلامی سازش با غرب به معنی آغازی برای پایان آن است. این خط قرمز جمهوری اسلامی است.

نه وضعیت فعلی قابل دوام و نه سازش برای جمهوری اسلامی قابل تصور است. اما این وضع نمیتواند ادامه یابد. به این خاطر است که نه یک جنگ فوری تمام عیار و همه جانبه در دستور کار غرب میتواند قرار گیرد و نه سازش و مصالحه تمام عیار در دسترس است. مذاکرات از هر سو کشیده شود هنوز دو راهی مصالحه و سازش تمام عیار و یا جنگ فوری نمیتواند در دستور قرار گیرد. اگر کنفرانس مسکو تماما به بن بست کشیده شود و تخاصمات حادتر هم بشود و حتی گفتمان حمله نظامی بیش از پیش برجسته شود، این هنوز به معنی شروع جنگ نخواهد بود. جنگ به ملزومات بیشتری نیاز دارد که فراهم نیست. ممکن است در کنفرانس مسکو توافقاتی هم صورت گیرد و ادامه مذاکرات تضمین شود. در این صورت هم، تشدید تحریم ها و بالا گرفتن گفتمان حمله نظامی از یک سو و مقاومت و وقت کشی و فرار رو به جلو برای جمهوری اسلامی میتواند مدتها ادامه یابد. ممکن است در این راه، تخاصمات گاه اوج بگیرد و گاه فرو کش نماید و سازش هائی نیز بهمراه بیاورد اما، چشم انداز یک نقطه تعادل در رابطه غرب و جمهوری اسلامی، حداقل در کوتاه مدت، قابل تصور نیست.
کشکمش کنونی از جهتی دیگر فراتر از تقابل غرب و جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی و متحدین منطقه ای و جهانی آن در این کشمکش بشدت منافع شان بهم گره خورده است. حمایت روسیه و چین از اسد و از جمهوری اسلامی و موقعیت حاکمین تهران در میان جنبش ها و سازمانهای اسلام سیاسی در منطقه خاورمیانه، وضعیت را پیچیده تر کرده است. اکنون ما شاهد دو قطبی کشورهای غربی و متحدین آنها از یک سو و و از سوی دیگر جمهوری اسلامی، روسیه و چین و متحدین آنها هستیم. بنابراین، امر مصالحه و یا حتی شروع جنگ با موانع و دشواریهائی روبروست که بر طرف کردن آنها مستلزم تحولات و چرخش های اساسی در سیاست های دو قطب درگیر این کشمکش است. بیجهت نیست که جمهوری اسلامی در آستانه برگزاری کنفرانس مسکو فعالیت های دیپلماتیک خود را تشدید کرده است و مقدم بر همه دیدارهائی با مقامات چینی و روسی برگزار کرده است.

محمود احمدی نژاد چهارشنبه ۶ ژوئن به چین رفت و با نخست وزیر این کشور ملاقات کرد. او با دست و دلبازی زیاد به سیاست انتقادی غرب از چین بخاطر نقض حقوق بشر در این کشور انتقاد کرد و بر گسترش روابط اقتصادی با چین تاکید گذاشت. او در این سفر قول گسترش تجارت با این کشور و ارائه تسهیلاتی برای صادرات نفت و گاز و حتی همکاری در افغانستان را، به دولت چین داد. از سوی دیگر هیئتی از جمهوری اسلامی با مقامات روسی و پوتین ملاقات کرد. همزمان ملاقاتی بین رهبران چین و پوتین چهارشنبه ۶ ژوئن صورت گرفت و اطلاعیه مشترکی از سوی این دو کشور منتشرشد و در آن بر بکارگیری هر گونه زور و تحریم اقتصادی یکجانبه علیه ایران مخالفت شد. در اطلاعیه این دو کشور آمده است: "روسیه و چین مخالف استفاده از نیروی نظامی و یا تهدید به توسل به چنین نیروئی علیه ایران هستند".
سیاست کنونی غرب سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. غرب بدنبل یک جمهوری اسلامی رام شده است که بتواند با آن کنار بیاید. جمهوری اسلامی هم واقف است که هر نوع سازش با غرب نهایتا به معنی پایان کار آن است. جمهوری اسلامی، هم از درون و هم، از سوی مردم با چالش های بسیار جدی روبرو است. این وضعیت سازش و مصالحه و کوتاه آمدن از سیاست های تاکنونی را برای سران حکومت بشدت دشوار کرده است.

اما راه حل خارج شدن از این کشمکش تماما در دست طرفین مذاکره کننده نیست. نیروی دیگری هست که میتواند راه حل و چشم انداز دیگری را در مقابل این وضعیت باز کند. جامعه ایران بشدت ملتهب است. آینده سوریه در ابهام است. اسد دیر یا زود رفتنی است. سرنگونی رژیم سوریه و یا آغاز دور تازه ای از اعتراضات توده ای در ایران، معادلات و دسته بندیهای فعلی را میتواند بشدت تغییر دهد و چشم انداز دیگری برای پایان دادن به وضعیت کنونی را در دسترس قرار دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر